دوستى اهل بيت(عليهم السلام) - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصحابه، فبقى رسول الله(صلى الله عليه وآله) وابوبكر وعمر وعلىّ(عليه السلام) فآخى بين ابى بكر وعمر، وقاللعلّى: [انت اخى و أنا اخوك...; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بين اصحابش عقد اخوت بست. از ميان آنان چهار نفر باقى ماندند: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و ابوبكر و عمر و علىّ(عليه السلام); آن گاه بين ابوبكر و عمر عقد اخوت بست. و سپس بين خود و علىّ(عليه السلام)، و خطاب به علىّ(عليه السلام)فرمود: تو برادر من و من برادر تو خواهم بود...».

اين حديث را چهارده نفر از صحابه نقل كرده اند كه از آن جمله: عمر بن خطاب، انس بن مالك، ابوذر غفارى مى باشند. هم چنين از اهل سنت حدود چهل نفر از آنان در كتاب هاى خود اين حديث را آورده اند، از قبيل: ترمذى در الجامع الصحيح،(1) حاكم در المستدرك على الصحيحين،(2) احمد بن حنبل در المسند(3) و...

مرحوم علامه حلّى در شرح تجريد مى فرمايد: «انّ النّبى(صلى الله عليه وآله) لمّا واخى بين الصحابة وقرن كلّ شخص إلى مماثله في الشرف والفضيلة رأى علياً(عليه السلام) متكدّراً فسأله عن سبب ذلك فقال: إنّك آخيت بين الصحابة وجعلتني منفرداً. فقال رسول الله «ما أخّرتك إلاّ لنفسي، ألا ترضى أن تكون أخي ووصيّي وخليفتي من بعدى؟» فقال: بلى يا رسول الله، فواخاه من دون الصحابة;

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) هنگامى كه بين صحابه عقد اخوّت بست و هر كس را با هم مثلش در
[1 . الجامع الصحيح، ج 5، ص 595، ح 372.

2 . المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 16، ح 4289.

3 . المسند، ج 1، ص 381، ح 2041.

مرحوم شيخ محمّد حسن مظفّر در دلائل الصدق مى فرمايد: «غرض از عقد اخوت بستن پيامبر(صلى الله عليه وآله) باعلى(عليه السلام) تعريف و بيان فضيلت آن حضرت(عليه السلام) بر غير اوست، زيرا پيامبر(صلى الله عليه وآله)عقد اخوت بين شخص و نظيرش مى بست، همان گونه كه از روايات استفاده مى شود... در نتيجه اميرالمؤمنين(عليه السلام) تنها نظير رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در فضايل و كمالات مى باشد.

(4)4. دلائل الصدق ج 2 ص 413.

(5)5 . شرح تجريد، ص 227 ـ 228.

]

شرف و فضيلت مقرون ساخت، در چهره على(عليه السلام)حالت گرفتگى مشاهده نمود، از سبب آن سؤال كرد. على(عليه السلام) عرض كرد: شما بين تمام صحابه عقد اخوت بستيد، ولى مرا تنها گذاشتيد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: من تو را براى خود گذاردم; آيا راضى نمى شوى كه تو برادر و وصى و خليفه بعد از من باشى؟ حضرت(عليه السلام)عرض كرد: آرى، اى رسول خدا! آن گاه پيامبر(صلى الله عليه وآله) بين خود و على(عليه السلام) عقد اخوت بست.»

دوستى اهل بيت(عليهم السلام)

در قرآن و روايات اسلامى ـ اعم از شيعى و سنّى ـ بر مودّت و محبّت اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله)تأكيد فراوان شده است; و اين تنها بدان جهت نيست كه آنان ذريه پيامبر(صلى الله عليه وآله)و از نسل اويند، بلكه از آن جهت است كه آنان داراى فضايل و كمالات، و به عبارت ديگر جامع همه صفات كمال و جمالند; به تعبير دقيق تر، مظهر صفات جمال و جلال الهى اند. لذا در حقيقت، دوست داشتن آنان با آن جامعيت، محبت به خوبى هايى است كه در آنان به نحو كامل تجلّى نموده، و منبع همه اين خوبى ها خداوند متعال است. پس در حقيقت محبت و اظهار عشق و ارادات قلبى به اهل بيت(عليهم السلام) محبت و اظهار ارادات به خداوند متعال است و از آن جا كه محبّت، نيرويى است كه انسان را به سوى محبوب سوق مى دهد، پس از جنبه تربيتى، محبت به خوبان، انسان را به خوبى ها سوق مى دهد.

اهل بيت كيانند

با مراجعه به كتاب هاى لغت و اصطلاح علما، و نيز كتاب هاى حديث پى مى بريم كه مراد از اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) افراد خاصى هستند و اهل بيت، شامل تمام وابستگان نسبى و سببى انسان نمى شود:الف) اهل بيت در لغت و عرف

ابن منظور افريقى در لسان العرب مى گويد: «اهل انسان نزديك ترين مردم است به


انسان، و كسانى كه آنان را به نسب يا دين جمع مى كند».

ب) اهل بيت در قرآن و سنت

در قرآن و روايات اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مورد افراد خاصى به كار رفته كه همان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و امام علىّ و فاطمه زهرا و حسن و حسين(عليهم السلام) است. و بقيه ذريه پاك نيز به آنان ملحقند، كه همان نُه امام معصوم از فرزندان امام حسين(عليهم السلام)هستند.

أحمد بن حنبل مى گويد: هنگامى كه آيه «مباهله» بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شد، آن حضرت; على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) را خواست آن گاه عرض كرد: «بار خدايا اينان اهل بيت من هستند».

دوستى اهل بيت در قرآن كريم

خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: {قُلْ لا أَسأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ
[(1)1 . لسان العرب، ج 11، ص 27 ـ 28 ماده اهل، مفردات راغب ماده اهل.

2 . مستدرك حاكم، ج 3، ص 158، ح 4705; السنن الكبرى، ج 7، ص 63.

3 . خوارزمى، مقتل الامام حسين، ج 1، ص 184.

اهل بيت نبوّتيم.»

مسلم به سند خود از عايشه نقل مى كند: هنگام صبح پيامبر(صلى الله عليه وآله) از منزل خارج شد، درحالى كه بر دوش او پارچه اى بافته شده از موى سياه بود، حسن بن على بر او وارد شد او را داخل آن كسا نمود. آن گاه حسين(عليه السلام)وارد شد او را نيز داخل آن كرد. سپس فاطمه(عليها السلام) آمد او را نيز داخل كسا كرد، بعد على(عليه السلام) وارد شد او را نيز داخل نمود. پس اين آيه را قرائت نمود: {اِنَّما يُريدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُم الرِّجسَ اَهلَ البَيت وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً

(4)4 . صحيح مسلم، ج 4، ص 1883، ح 2424 كتاب فضائل الصحابة.

(5)5 . مسند احمد، ج 1، ص 185.
]

فِى الْقُربى;(1) «[اى رسول ما به امت] بگو من از شما اجر و رسالت جز اين نمى خواهم كه مودّت و محبّت مرا در حقّ خويشاوندانم منظور داريد».

اين آيه معروف به آيه مودت است، كه در اغلب كتاب هاى تفسير و حديث و تاريخ نزول آن را در حق اهل بيت(عليهم السلام) مى دانند.

سيوطى در تفسير اين آيه به اسناد خود از ابن عباس نقل مى كند: هنگامى كه اين آيه: { قُلْ لا اَسأَلُكُمْ عَلَيهِ اَجراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُربى بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شد، صحابه عرض كردند: اى رسول خدا! خويشاوندان تو كيانند كه مودت آنان بر ما واجب است؟ حضرت(صلى الله عليه وآله) فرمود: «على و فاطمه و دو فرزندان او.»

در خطبه اى كه امام حسن(عليه السلام) بعد از شهادت اميرالمؤمنين(عليه السلام) ايراد كردند، بعد از حمد و ثناى الهى فرمود: «... و أنا من أهل البيت الذى افترض الله مودّتهم على كلّ مسلم، فقال تبارك و تعالى: { قُلْ لا اَسأَلُكُمْ عَلَيهِ اَجراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُربى وَمَْن يَقْتَرف حسنة نَزد لَهُ فيها حَسَناً فاقتراف الحسنة مودّتنا أهل البيت;... و من از أهل بيتى هستم كه خداوند مودّت آنان را بر هر مسلمانى واجب نموده است پس خداوند تبارك و تعالى فرمود: { قُلْ لا أَسأَلُكُمْ...، انجام كار نيك مودت ما اهل بيت است.»

امام صادق(عليه السلام) به أبى جعفر احول فرمود: «چه مى گويند اهل بصره در اين آيه:{ قُلْ لا أَسأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُربى؟» عرض كرد: فدايت گردم، آنان مى گويند: اين آيه درشأن خويشاوندان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)است. حضرت فرمود: «دروغ مى گويند تنها در حق ما اهل بيت على و فاطمه و حسن و حسين اصحاب كسا نازل شدهاست.»

مى دانيم كه حصر اين روايات اضافى است نه حقيقى، و لذا شامل بقيه امامان نيز مى شود.

[
1 . شورى (42) آيه 23.

(2)2 . در المنثور، ج 6، ص 7; مستدرك حاكم، ج 3، ص 172; مجمع الزوائد، ج 9، ص 168 و كشاف، ج 4، ص219 و... .

(3)3 . كافى، ج 8، ص 79، ح 66; قرب الاسناد، ص 128.

]

دوستى اهل بيت(عليهم السلام) در روايات

در روايات فريقين همانند قرآن كريم به طور صريح بر محبّت اهل بيت(عليهم السلام) تأكيد شده است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:ـ وادار نمودن بر دوستى اهل بيت(عليهم السلام)

رسول الله(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند: «ادبّوا أولادكم على ثلاث خصال: حبّ نبيّكم، وحبّ أهل بيته، و قراءة القرآن;،(1) اولاد خود را بر سه خصلت تربيت كنيد: دوستى پيامبرتان، دوستى اهل بيتش، و قرائت قرآن.»

اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: «أحسن الحسنات حبّنا، و أسوأ السيئات بغضنا;(2) بهترين نيكى ها حبّ ما، و بدترين بدى ها بغض ما اهل بيت(عليهم السلام) است».

ـ دوستى اهل بيت دوستى رسول خداست

رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «أحبّوا الله لما يغذوكم من نعمه، وأحبّونى لحبّ الله، و أحبّوا أهل بيتى لحبّى;(3) خدا را دوست بداريد به جهت آن كه از نعمت هايش به شما روزى مى دهد. و مرا نيز به جهت دوستى خدا دوست بداريد، و اهل بيتم را به جهت دوستى من دوست بداريد.»

زيد بن ارقم مى گويد: در خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بودم كه ديدم فاطمه زهرا(عليها السلام)داخل حجره پيامبر(صلى الله عليه وآله) شد، در حالى كه با او دو فرزندش حسن و حسين بودند، و على(عليه السلام)نيز پشت سر آنان وارد شد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) به آنان نظر كرده و فرمود: «من أحبّ هؤلاء فقد أحبّنى، و من ابغضهم فقد أبغضنى;(4) هر كس اينان را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر كس كه اينان را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.»
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ الله تبارك و تعالى;(5) هر
[
1 . كنزالعمال، ج 16، ص 456، ح 45409; فيض القدير، ج 1، ص 225، ح 331.

2 . غررالحكم، ج 1، ص 211، ح 3363.

3 . سنن ترمذى، ج 5، ص 664، ح 3789; مستدرك حاكم، 3، ص 150.

4 . امام حسين(عليه السلام) از تاريخ دمشق، ج 91، ص 126.

5 . كافى، ج 8، ص 112، ح 98.
]

كس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقيقت خداوند تبارك و تعالى را دوستداشته است».

/ 120