مورد هفتم: اتفاق بر برخى از علائم ظهور
درباره قيام و ظهور امام زمان(عليه السلام) در روايات فريقين به علائمى اشاره شده كه بعضى از آن علائم مورد اتفاق شيعه و سنى است اينك به دو نمونه از آنها اشاره مى شود:الف ـ برپايى دولت اسلامىاز روايات اسلامى استفاده مى شود كه قبل از قيام حضرت مهدى(عليه السلام)حكومتى اسلامى برپا خواهد شد كه در واقع زمينه ساز قيام حضرت مهدى(عليه السلام)است:1. ابن ماجه به سند خود از رسول خدا نقل كرده كه فرمود:«يخرج قوم من المشرق يوطّئون للمهدى سلطانه;(1) قومى از جانب مشرق زمين خروج مى كند و زمينه ساز سلطنت و حكومت مهدى خواهد شد.»
2. احمد بن حنبل به سند خود از ثوبان نقل مى كند كه رسول خدا فرمود:«اذا رأيتم الرايات السود قد أقبلت من خراسان فأتوها و لو حبوا على الثلج;(2) هر گاه پرچمهاى سياه را مشاهده نموديد كه از جانب خراسان به حركت در آمده اند آنها را همراهى كنيد ولو با زانوها بر روى برف.»
3. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود:[1 . سنن ابن ماجة، ج 2، حديث 4088; مجمع الزوائد، ج 7، ص 318; كنزالعمال، ج 14، حديث 38657.
2 . مسند احمد، ج 5، ص 277; مستدرك حاكم، ج 4، ص 502; جامع الصغير، سيوطى، ج1، ص 100، حديث 468.
]
«يخرج ناس من المشرق، فيوطئون للمهدى;(1) جماعتى از مشرق قيام كرده، زمينه ساز ظهور مهدى خواهند شد.»
4. و نيز پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود:«تجيء الرايات السود من قبل المشرق كأنّ قلوبهم زبر الحديد، فمن سمع بهم فليأتهم فيبايعهم و لو حبوا على الثلج;(2) پرچم هاى سياه از جانب مشرق خواهد آمد، گويا دل هاى آنان پاره هاى آهن است. پس هر كس كه مطلع شود بايد نزد آنها بيايد و با آنها بيعت كند; ولو با زانو روى برف.»
ب ـ برپايى دولت مخالف
يكى ديگر از علائم ظهور كه مورد اتفاق فريقين است، برپايى دولتى قبل از قيام امام زمان(عليه السلام)در بلاد شام است كه رهبرى آن را فردى از بنى اميّه به نام سفيانى بر عهده دارد. روايات در اين باب از طريق شيعه و سنى به حد استفاضه رسيده است و نيز صحاح شش گانه اهل سنت بر اين امر تأكيد دارند كه لشكر سفيانى به طرف مكه حركت مى كند تا نهضت و قيام امام مهدى(عليه السلام)را درهم بكوبد; زيرا از سيطره حضرت بر شهرهاى حجاز مطلع مى شود، در بين راه به منطقه بيداء كه مى رسد، او و لشكرش به زمين فروخواهند رفت.
1. مسلم به سند خود از عايشه نقل مى كند كه رسول خدا فرمود: سيعوذ بهذا البيت ـ يعنى مكه ـ قوم ليست لهم منعة و لا عدة، يبعث إليهم جيش حتى إذا كانوا ببيداء من الأرض خسف بهم;(3) به زودى جماعتى به مكه پناه مى برند كه براى آنان حفاظ
[1 . بحار الانوار، ج 51، ص87، باب 1، حديث 31، حلية الابرار، ج 2، ص 709، باب 54، حديث 87; اثبات الهداة، ج 3، ص 599، باب 32، حديث 59.
2 . عقد الدرر، ص 129، باب 5; بحار الانوار، ج 51، ص 84، باب 1.
3 . صحيح مسلم، ج 4، ص 221، حديث 7.
]
و امكانات نيست و از طرف ديگر لشكرى به سوى آنها فرستاده مى شود هنگامى كه آن لشكر به سرزمين بيداء رسيد، به زمين فرومى روند.»
2. نعمانى به سند خود از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود:«للقائم خمس علامات: السفيانى...;(1) براى قائم پنج علامت است: يكى از آنها خروج سفيانى است.»
3. على بن محمد سمرى توقيعى را از امام زمان نقل كرده كه با آن غيبت صغرا به اتمام رسيده است، حضرت در آن توقيع مى فرمايد: «فمن ادعى المشاهدة قبل خروج السفيانى والصيحة فهو كذّاب مفتر;(2) پس هر كس قبل از خروج سفيانى و صيحه آسمانى ادعاى مشاهده امام زمان كند، او دروغ گو و افترا زننده است.»
4. نعمانى به سند خود از امام باقر(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود:«... ويبعث السفيانى بعثاً إلى المدينة فينفى المهدى منها إلى مكة، فيبلغ أمير جيش السفيانى أنّ المهدى قد خرج إلى مكة، فيبعث جيشاً على أثره فلا يدركه حتى يدخل مكة خائفاً يترقّب على سنّة موسى بن عمران. قال: و ينزل أمير جيش السفيانى البيداء، فينادى مناد من السماء: يا بيداء أبيدى القوم فيخسف بهم، فلا يفلت منهم إلاّ ثلاثة;(3) و سفيانى لشكرى را به سوىمدينه مى فرستد. حضرت مهدى(عليه السلام) از مدينه به سوى مكه كوچ مى كند. خبر به امير لشكر سفيانى مى رسد كه مهدى به سوى مكّه حركت كرده است. لذا او لشكرى را به دنبال حضرت مى فرستند، ولى به حضرت نمى رسد مگر هنگامى كه به مكه رسيده است در حالى كه خائف و مراقب است همانند موسى بن
[1 . غيبت نعمانى، ص 133.
2 . احتجاج طبرسى، ج 5، ص 7.
3 . غيبت نعمانى، ص 149.
]
عمران (كه وارد مدين شد) آن گاه امام باقر(عليه السلام) فرمود: و امير لشكر سفيانى وارد سرزمين بيداء مى شود و منادى از آسمان ندا مى دهد: اى سرزمين بيداء، اين قوم را در خود فرو بر! آن قوم در آن سرزمين زير و رو خواهند شد و به جز سه نفر، كسى از آنها نجات نخواهد يافت.»
مورد هشتم: اتفاق بر اقتداى حضرت عيسى به آن حضرت(عليه السلام)
روايات اسلامى بر اين امر اتفاق دارند كه هنگام خروج حضرت مهدى(عليه السلام)حضرت عيسى(عليه السلام) نيز از آسمان فرود مى آيد و در نماز به امام زمان(عليه السلام) اقتدا خواهد نمود. اينك به برخى از روايات در اين مورد اشاره مى نماييم:1. مسلم در صحيح و با سند خود از جابر بن عبدالله انصارى نقل مى كند: از پيامبر(صلى الله عليه وآله)شنيدم كه فرمود:«لاتزال طائفة من أمّتى على الحق ظاهرين إلى يوم القيامة. قال: فينزل عيسى بن مريم فيقول أميرهم: تعال صل فيقول: لا إنّ بعضكم على بعض أمراء تكرمة الله هذه الأمة;(1) دائماً طايفه اى از امتم بر حق و ظاهرند تا روز قيامت. سپس فرمود: عيسى بن مريم از آسمان فرود آيد، امير آنها به حضرت عيسى مى گويد: پيش آى و براى ما امامت كن. او در جواب مى گويد: خير، به راستى بعضى از شما بر بعضى ديگر امير است به جهت اكرام خدا بر اين امت.»از اين حديث استفاده مى شود كه هنگام نزول حضرت عيسى(عليه السلام)امام زمان(عليه السلام)از او مى خواهد كه بر اين امت، امامت جماعت كند. او نيز اين تقاضا را به جهت احترام گذاشتن بر حضرت و امت اسلامى نمى پذيرد و امر امامت جماعت را به امام زمان(عليه السلام)واگذار مى كند.
2. بخارى به سند خود از ابى هريره نقل مى كند كه رسول خدا فرمود: «كيف أنتم إذا
[1 . صحيح مسلم، ج 1، 137.
]
نزل ابن مريم فيكم و إمامكم منكم;(1) چگونه ايد زمانى كه فرزند مريم فرود آمده در حالى كه امام بر شما فردى از خودتان است؟»
3. امام باقر(عليه السلام) فرمود: «القائم منصور بالرعب، مؤيّد بالنصر، تطوى له الأرض، وتظهر له الكنوز، و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله عزوجل به دينه و لو كره المشركون، فلا يبقى من الأرض خراب إلاّ عمر، و ينزل روح الله عيسى بن مريم فيصلى خلفه;(2) «قائم به توسط ترس يارى و تأييد مى گردد. زمين براى او خواهد چرخيد و سلطنتش مشرق و مغرب عالم را فرا خواهد گرفت. خداوند عزوجل به واسطه او دينش را ظاهر مى كند، هر چند مشركان به آن كراهت داشته باشند. روى زمين جاى خرابى نيست مگر آن كه آباد شود و روح الله عيسى بن مريم فرود مى آيد و پشت سر او اقامه نماز خواهد كرد.»
4. ابوسعيد خدرى از رسول خدا نقل مى كند كه مى فرمود: «منّا الذي يصلي عيسى بن مريم خلفه;(3) «از ماست كسى كه عيسى بن مريم به او اقتدا كرده و نماز مى گزارد.»
مورد نهم: اتفاق بر اصلاح امر او در يك شب.
روايات اسلامى بر اين امر نكته اتفاق كرده اند كه خداوند متعال امر فرج آن حضرت را در يك شب اصلاح خواهد نمود، همان گونه كه امر حضرت موسى را يك شبه اصلاح كرد و او را به نبوت رسانيد. اينك به برخى از اين روايات اشاره مى كنيم:1. احمد بن حنبل به سند خود از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه مى فرمود: «المهدى منّا اهل البيت، يصلحه الله فى ليلة;(4) «مهدى از ما اهل بيت است. خداوند امر فرج او را در يك شب اصلاح خواهد كرد.»2. شيخ صدوق(رحمه الله) به سند خود از امام حسين(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «فى التاسع
[1 . صحيح بخارى، ج 4، ص 205.
2 . بحار الانوار، ج 52، ص 191، حديث 24.
3 . عقد الدرر، ص 25، باب 1، جامع الصغير، ج 2، ص 546; كنزالعمال، حديث 38673.
4 . مسند احمد، ج 1، ص 84; سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1367، باب 34، حديث 4085.
]
من ولدى سنّة من يوسف و سنّة من موسى بن عمرانـ عليهما السلام ـ و هو قائمنا أهل البيت، يصلح الله تبارك و تعالى امره فى ليلة واحدة;(1) در نهمين فرزند از اولاد من سنتى از يوسف و سنتى از موسى بن عمران(عليهما السلام) است. و او قائم از ما اهل بيت است. خداوند تبارك و تعالى امر او را در يك شب اصلاح خواهد كرد.»
3. نيز شيخ صدوق(رحمه الله) به سند خود از اميرالمؤمنين، على بن ابى طالب(عليه السلام) نقل مى كند كه رسول خدا فرمود: «المهدى منّا اهل البيت، يصلح الله أمره فى ليلة;(2) مهدى از ما اهل بيت است. خداوند امر او را در يك شب اصلاح خواهد نمود.»