كرامات اوليا در عالم برزخ - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

[(1)1 . فتح البارى، ج 3، ص 205.

(2)2 . تلخيص الحبير، ج 2، ص 137.

(3)3 . صحيح ترمذى، كتاب فضائل القرآن.

4 . مجمع الزوائد، ج 8، ص 211.

5 . فيض القدير، ج 3، ص 184.

6 . سلسلة الاحاديث الصحيحة، ح 621.

ـ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «علم من بعد از مرگم همانند علم من در حال حياتم است».

(7)7 . كنزالعمال، ج 1، ص 507، رقم 2242.
]

ـ امام على(عليه السلام) فرمود: «عربى بيابانى كنار قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! برايم استغفار كن. از داخل قبر سه بار صدا آمد! خداوند تو را آمرزيد».

ـ دارمى در سنن خود به سندش از سعيد بن عبدالعزيز نقل مى كند كه او وقت نماز را به سبب همهمه اى كه از قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى شنيد، مى شناخت.

ـ همو از سعيد بن مسيب نقل مى كند كه در ايام حرّه صداى اذان را در وقت هاى نماز از قبر رسول خدا(صلى الله عليه وآله)مى شنيدم، در حالى كه مسجد از جمعيّت خالى بود.

ـ حافظ هيثمى به سند صحيح از ابوهريره از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «قسم به كسى كه جان ابى القاسم به دست اوست عيسى بن مريم به عنوان امام عمل كننده به قسط و حَكَمِ عادل فرود مى آيد; وصليب را مى شكند، خوك را مى كشد، اصلاح ذات البين مى كند، كينه و عداوت را از بين مى برد و مال عرضه مى كند، ولى كسى قبول نمى كند. و اگر بر قبر من عبور كند و بگويد: اى محمّد! من او را جواب گويم».

ـ حافظ هيثمى به سند صحيح از عبدالله بن مسعود روايت كرده كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود: «حيات من براى شما بهتر است، حديث مى گوييد و حديث مى شنويد. و وفات من براى شما بهتر است، زيرا اعمالتان بر من عرضه مى شود و هر چه از اعمال خير ببينم خدا را بر آن شكر مى گويم، و آنچه از اعمال شرّ ببينم براى شما استغفار مى نمايم.»

تمام رواياتى كه در بحث استغاثه به ارواح اولياى الهى آورده شده شاهد صدقى بر حيات برزخى است.

يوسف بن على زنانى، از زنى هاشمى كه در مجاورت مدينه منوره ساكن بود، چنين نقل مى كند: برخى از خدّام او را اذيت مى كردند. آن زن به پيامبر(صلى الله عليه وآله) پناه آورد. زن
[(1)1 . همان، ص 506.

(2)2 . سنن دارمى، ج 1، ص 56 ـ 57، رقم 93.

(3)3 . موسى محمّد على حقيقة التوسل و الوسيله، ص 271.

(4)4 . مجمع الزوائد، ج 8، ص 211.

(5)5 . همان، ج 9، ص 24; سيوطى، الخصائص الكبرى، ج 2، ص 281.

(6)6 . ر.ك: جزوه استغاثه.
]

مى گويد: از داخل روضه شنيدم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود: من الگوى تو در صبرم و بايد صبر كنى. بعد از چند روز مشكل برطرف شد و آن خدمه ها كه مرا اذيت مى كردند، از دنيا رفتند.

كرامات اوليا در عالم برزخ

حاكم نيشابورى از ابن عباس نقل مى كند: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نشسته بود و اسماء بنت عميس در كنارش قرار داشت، ناگهان پيامبر(صلى الله عليه وآله) جواب سلام كسى را داد; حضرت(صلى الله عليه وآله)فرمود: اى اسماء! اين جعفر است با جبرئيل و ميكائيل كه از كنار ما عبور كرده و بر ما درود فرستادند...»

قاضى سُبكى مى گويد: «تصرّف اوليا در زمان زندگى و مرگشان، همانا به اذن واراده و مشيت الهى است، خداوند متعال آنان را مشرّف به اين كرامت كرده و به دست و زبان آنان جارى ساخته است».

حكم قرائت قرآن بر مردگان

ابن قيم جوزيّه مى گويد: «از جماعتى از سلف نقل شده كه آنان وصيّت مى كردند هنگام دفن كنار قبرشان قرآن بخوانند.»

روايت شده كه عبدالله بن عمر وصيت كرد كه كنار قبرش سوره بقره بخوانند. احمد بن حنبل در ابتدا منكر اين مطلب بود، ولى از انكار خود برگشت.

خلال در كتاب القرائة عند القبور به سند خود از علاء بن لحلاج نقل كرده كه پدرم وصيت كرد: هنگامى كه مردم مرا در قبر گذاردند، بگو: «بسم الله و على سنّة رسول لله» آن
[(1)1 . سيوطى، الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 261.

(2)2 . حقيقة التوسل و الوسيله، ص 265 (به نقل از حاكم).

(3)3 . همان، ص 257.

(4)4 . الروح، ص 16 ـ 18.

]

گاه بر روى من خاك بريز و بر بالاى سرم سوره بقره بخوان، زيرا شنيدم كه عبدالله بن عمرچنين مى گفت.

حسن بن صباح زعفرانى مى گويد: از شافعى درباره قرائت قرآن كنار قبر مرده سؤال كردم، فرمود: اشكالى ندارد.

خلال از شعبى نقل مى كند: هر گاه كسى از انصار از دنيا مى رفت بر قبر او رفت و آمد مى كردند و قرآن مى خواندند.

حسن بن جروى نقل مى كند: بر قبر خواهرم گذر كردم و در آن جا سوره تبارك را خواندم. شخصى نزد من آمد و گفت: خواهرت را در عالم رؤيا ديدم كه گفت: خدا برادرم را جزاى خير دهد، من به آنچه او قرائت كرد نفع بردم.

شخصى بود كه هر روز جمعه بر سر قبر مادرش سوره ياسين مى خواند. يك روز بعد از قرائت ياسين ثوابش را به اهل قبور هديه كرد. شخصى نزد او آمد و گفت: تو فلان شخص هستى؟ گفت: آرى، آن شخص خطاب به او كرد و فرمود: من دخترى داشتم كه از دنيا رفته است، او را در خواب ديدم كه بر بالاى قبرش با خوشى نشسته بود و مى گفت: ما به بركت سوره ياسينى كه فلان شخص بر اهل قبور خواند نجات يافتيم.

نسايى به سندش از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود سوره يس: را بر اموات خود بخوانيد...»

مفضل بن موفق مى گويد: من مكرّر به زيارت قبر پدرم مى آمدم، روزى به دليل كارى كه داشتم موفق نشدم كه به زيارت قبرش بروم. شب همان روز او را در عالم رؤيا ديدم كه مى گفت: اى فرزندم! چرا به زيارت من نيامدى؟ به او عرض كردم: هر گاه به
[(1)1 . همان.

(2)2 . همان.

(3)3 . همان.

(4)4 . همان.

(5)5 . همان.

(6)6 . همان.
]

زيارت تو مى آيم مى دانى؟ پدر گفت: آرى، به خدا سوگند، از هنگامى كه از خانه حركتمى كنى تا بر قبرم مى نشينى دائماً تو را نظاره مى كنم تا برگردى.

به سند صحيح از مجاهد نقل شده كه فرمود: «به انسان بشارت صلاح فرزندش در قبر داده مى شود».

ابن قيّم جوزيّه مى گويد: «شاهد اين مطلب آن است كه از روزگاران قديم تا كنون مردم بر مردگانشان در قبر تلقين مى خوانند، و اگر مردگان صداى آنان را نمى شنيدند و از آن نفع نمى بردند، اين تلقين عبث بوده و بر آن فائده اى مترتّب نمى شد.

از احمد بن حنبل در اين باره سؤال شد: او اين عمل را تحسين كرده و به آن دستور داد.

سيوطى در كتاب شفاء الصدور مى گويد:«در اين كه آيا ثواب قرائت قرآن به مرده مى رسد يا خير اختلاف است. جمهور سلف و سه نفر از ائمه فقه قائلند به اين كه ثواب قرائت قرآن به مرده مى رسد، بر خلاف امام شافعى كه با اين مسئله مخالفت كرده است; به دليل اين كه قرآن مى فرمايد: { وَأَنْ لَيْسَ لِْلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعى.

ولى ديگران در جواب اين استدلال مى گويند:اوّلاً: آيه منسوخ است به آيه: { وَالَّذينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرّيَّتُهُمْ;(5) زيرا فرزندان به تبع پدران وارد بهشت مى شوند.

ثانياً: آيه مخصوصِ قوم ابراهيم و قوم موسى(عليهما السلام) است.

ثالثاً: مراد از انسان در آيه كافر است، امّا مؤمن آنچه كوشش كرده و آنچه برايش
[(1)1 . الروح، ص 18 ـ 19.

(2)2 . الروح، ص 18 ـ 19.

(3)3 . همان.

(4)4 . همان.

5 . طور(52) آيه 21.

]

فرستاده مى شود، به او مى رسد.

رابعاً: مقصود آيه اين است: به عدالت نيست براى انسان مگر آنچه سعى و كوشش كرده، ولى ممكن است خداوند متعال از باب تفضل از راه هاى ديگر به مرده عنايت كند.

/ 120