البته ابن جوزى حديث عمر را جزء احاديث جعلى قرار داده است.
ناصبى بودن ابن تيميه
برخى از علماى اهل سنت به ناصبى بودن ابن تيميه و دشمنى او با شيعه تصريح نموده اند كه در ذيل به برخى از آنان اشاره مى كنيم:ـ ابن حجر عسقلانىاو در بخشى از شرح حال ابن تيميه مى گويد: «چه بسيار از مبالغه اش در توهين كلام رافضى «علامه حلّى» كه منجر به تنقيص و توهين به على شد.»
و در جايى ديگر مى گويد: «ابن تيميه در حقّ على(عليه السلام) مى گويد: او در هفده مورد
[(1)1 . منهاج السنة، ج 4، ص 130.
2 . مستدرك حاكم، ج 4، ص 480 و تفسير فخر رازى، درالمنثور، خازن در ذيل آيه شريفه.
3 . تاريخ ابى الفداء، ج 3، ص 115.
(4)4 . مسند احمد، ج 2، ص 385 و مستدرك حاكم، ج 4، ص 480.
5 . منهاج السنة، ج 4، ص 365.
(6)6 . همان، ج 6، ص 55.
(7)7 . لسان الميزان، ج 6، ص 319 و 320.
]
اشتباهاتى با نصّ قرآن داشته است.»
در جايى ديگر مى گويد: «مردم درباره ابن تيميه اختلاف دارند: برخى او را به تجسيم نسبت مى دهند و گروهى نيز او را به كفر و عده اى به نفاق نسبت داده اند، به جهت نسبت ناروايى كه به على(عليه السلام) مى دهد.»
ـ ابن حجر هيثمى
او درباره ابن تيميه مى گويد: «او كسى است كه خداوند متعال خوار و گمراه و كور و كر و ذليلش كرد. صاحبان علم به اين مطلب تصريح نموده اند.»
ـ علامه زاهد كوثرى
او در بخشى از كلماتش در ردّ ابن تيميه مى گويد: «... از كلمات او آثار بُغض و دشمنى با على(عليه السلام)ظاهر مى گردد.»
ـ شيخ عبدالله غمارى
او در بخشى از ردّيه اش بر عليه ابن تيميه مى گويد: «علماى عصرش او را به جهت انحرافش از علىّ(عليه السلام) به نفاق نسبت دادند.»
ـ حسن بن على سقّاف
او مى گويد: «ابن تيميه كسى است كه او را شيخ الاسلام مى نامند و گروهى نيز به كلماتش استدلال مى كنند، در حالى كه او ناصبى و دشمن على است و به فاطمه(عليها السلام)نسبت نفاق داده است.»
ـ علامه شيخ كمال الحوت
او نيز در ردّ خود بر ابن تيميه بابى را به نام «افتراءات ابن تيميه بر امام على(عليه السلام); به اين
[(1)1 . الدرر الكامنة، ج 1، ص 153.
(2)2 . همان، ص 155.
(3)3 . الفتاوى الحديثية، ص 114.
(4)4 . الحاوى فى سيرة الطحاوى، 26.
(5)5 . الرسائل الغمارية، ص 120 و 121.
(6)6 . التنبيه و الرّد، سقاف، ص 7.
]
موضوع اختصاص داده است.»
ـ شيخ عبدالله حبشى
او مى گويد: «ابن تيميه، على بن ابى طالب(عليه السلام) را سرزنش مى كرد و مى گفت: جنگ هاى او به ضرر مسلمين بوده است.»
ـ حسن بن فرحان مالكى
سليمان بن صالح خراشى در كتاب خود در دفاع از ابن تيميه مى گويد: «از شيخ حسن مالكى شنيدم كه در يكى از مجالس مى گفت: در ابن تيميه مقدارى نصب و عداوت على وجود دارد.»
ـ ناصر الدين البانى (محدث وهابى)
وى بعداز تصحيح حديث «ولايت» (و هو ـ يعنى علىّ ـ ولىّ كلّ مؤمن بعدى) كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)رسيده است مى گويد:، «عجيب اين كه چگونه شيخ الاسلام ابن تيميه، اين حديث را تكذيب و انكار مى كند،(4) همان كارى كه با حديث سابق كرد، با وجود سندهاى صحيح كه براى حديث وجود دارد و اين چيزى جز تسرّع و مبالغه گويى در ردّ بر شيعه نيست.»
بغض علىّ(عليه السلام) نفاق است
اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايد: «قسم به كسى كه دانه را شكافت و خلايق را آفريد! عهد پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به من اين است كه دوست ندارد مرا مگر مؤمن و دشمن ندارد مرا مگر منافق.»[(1)1 . التوفيق الربّانى فر الردّ على ابن تيميه، ص 85.
(2)2 . المقالات السنية، ص 200.
(3)3 . نحو انقاذ التاريخ الاسلامى، ص 35.
4 . منهاج السنة، ج 4، ص 104.
(5)5 . سلسلة الاحاديث الصحيحة، رقم حديث 2223.
(6)6 . صحيح مسلم، ج 1، ص 120، ح 131، كتاب الايمان و صحيح ترمذى، ج 5، ص 601، ح 3736 و سنن ابن ماجه، ج 1، ص 42، ح 114.
]
هم چنين ام سلمه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «منافق على را دوست ندارد و مؤمن او را دشمن ندارد.»
ابو سعيد خدرى مى گويد: «ما جماعت انصار، منافقين را با بُغض على(عليه السلام)مى شناختيم.»
برخى از فتاوا و آراء ابن تيميه
ـ تحريم نماز و دعا در كنار قبور اولياابن تيميه مى گويد: «نماز خواندن در كنار قبور مشروع نيست. هم چنين قصد مشاهد كردن به جهت عبادت در كنار آنها از قبيل نماز، اعتكاف، استغاثه، ابتهال و قرائت قرآن، مشروع نيست، بلكه باطل است.»
ـ تحريم زيارت قبور
از جمله كسانى كه شديداً با زيارت قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ديگر اولياى الهى مقابله مى كند ابن تيميه است. او در جايى مى گويد: «تمام احاديث زيارت قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) ضعيف; بلكه دروغ است.»
ـ تحريم استغاثه به غير خدا
ابن تيميه مى گويد: «اگر كسى به شخصى كه از دنيا رفته بگويد: مرا درياب، مرا كمك كن، از من شفاعت كن، مرا بر دشمنم پيروز گردان و امثال اين درخواست ها كه تنها خدا بر آن قدرت دارد، از اقسام شرك است.»(5) و در جاى ديگر مى گويد: «اگر كسى چنين گويد بايد توبه كند و گرنه كشتنش واجب است».
[(1)1 . صحيح ترمذى، ج 5، ص 594، ح 3717.
(2)2 . همان، ص 593.
(3)3 . مجموعة الرسائل و المسائل، ج 1، ص 60.
(4)4 . التوسل و الوسيله، ص 156.
5 . الهدية السنيّة، ص 40.
(6)6 . زيارة القبور، ص 17 و 18.
]
ـ تحريم برپايى مراسم