رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «أساس الإسلام حبّى و حبّ أهل بيتى;(1) اساس اسلام، دوستى من و اهل بيت من است.»
و نيز فرمود: «لكلّ شىء أساس، و أساس الإسلام حبّنا أهل البيت;(2) براى هر چيزى اساسى است و پايه اسلام حبّ ما اهل بيت است».
ـ حبّ اهل بيت(عليهم السلام) عبادت است:رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «حبّ آل محمّد يوماً خير من عبادة سنة، و من مات عليه دخل الجنّة;(3) يك روز دوستى آل محمّد، بهتر از يك سال عبادت است، و كسى كه بر آن دوستى بميرد داخل بهشت مى شود».
ـ دوستى اهل بيت(عليهم السلام) نشانه ايمان است:رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لا يؤمن عبد حتّى أكون أحبّ إليه من نفسه، و أهلى أحبّ إليه من أهله، و عترتى أحبّ إليه من عترته، و ذاتى أحبّ إليه من ذاته;(4) هيچ بنده اى ايمان كامل پيدا نمى كند، مگر در صورتى كه من دوست داشتنى تر نزد او از خودش باشم، و نيز اهل بيتم از اهلش محبوب تر، و عترتم از عترتش دوست داشتنى تر و ذاتم از ذاتش محبوب تر باشد».
ـ دوستى اهل بيت نشانه پاكى ولادت
پيامبر(صلى الله عليه وآله) اشاره به على(عليه السلام) كرد و فرمود: «أيّها الناس إمتحنوا أولادكم بحبّه، فإنّ عليّاً لايدعو إلى ضلالة، و لا يبعد عن هدى، فمن أحبّه فهو منكم، و من أبغضه فليس
[
1 . كنز العمال، ج 12، ص 105، ح 34206; در المنثور، ج 6، ص 7.
2 . المحاسن، ج 1، ص 247 ح 461.
3 . نورالابصار، ص 127; كافى، ج 2، ص 46، ح 3.
4 . المعجم الكبير، ج 7، ص 86، ح 6416; امالى صدوق، ص 274، ح 9.
]
منكم;(1) اى مردم! اولاد خود را به دوستى على امتحان نماييد، زيرا او شما را گمراه نمى كند و از هدايت دور نمى سازد. پس هر يك از اولاد شما كه على را دوست بدارد از شماست، و هر كدام كه او را دشمن بدارد از شما نيست.»
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: در وصيّتى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به اباذر كرده آمده است: «يا أباذر! من أحبّنا أهل البيت فليحمد الله على أوّل النعم. قال: يا رسول الله! و ما أوّل النعم؟ قال: طيب الولادة، انّه لا يحبّنا إلاّ من طاب مولده;(2) اى اباذر! هر كس ما اهل بيت را دوست دارد بايد بر اوّلين نعمت، خداوند را ستايش نمايد. ابوذر عرض كرد: اى رسول خدا اولين نعمت چيست؟ فرمود: نيكى ولادت، زيرا دوست ندارد ما را مگر كسى كه ولادتش پاك است».
ـ سؤال از دوستى اهل بيت در روز قيامت:رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: أوّل مايُسأل عنه العبد حبّنا أهل البيت;(3) اولين چيزى كه در روز قيامت از بنده سؤال مى شود، دوستى ما اهل بيت است.»
و نيز فرمود: «لا تزول قدما عبد يوم القيمة حتّى يُسأل عن أربع: عن عمرهفيما أفناه، و عن جسده فيما أبلاه، وعن ماله فيما أنفقه ومن أين كسبه، وعنحبّنا أهل البيت;.(4) روز قيامت بنده قدم از قدم برنمى دارد تا آن كه از چهار چيزسؤال شود: از عمرش كه در چه راهى صرف كرده، و از بدنش كه در چه راهى به كار گرفت، و از مالش كه در چه راهى خرج كرده و از كجا به دست آورده است، و از دوستىما اهل بيت».
ادلّه خاص
رواياتى كه تاكنون ذكر شد، اشاره به دوستى مجموعه اهل بيت(عليهم السلام) داشت; دسته اى[
1 . ترجمه امام على(عليه السلام) از تاريخ دمشق، ج 2، ص 225، ح 730.
2 . امالى صدوق، ص 455.
3 . عيون اخبار الرضا(عليه السلام) ج 2، ص 62، ح 258.
4 . المعجم الكبير، ج 11، ص 102، ح 11177.
]
ديگر از روايات، اشاره به دوستى و محبّت برخى از اهل بيت دارد كه به تعدادى از آنها نيز اشاره مى كنيم:ـ امام على(عليه السلام)
پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «برائة من النار حبّ علىّ;(1) تنها راه دورى از آتش جهنم، دوستى على(عليه السلام) است.»
و نيز فرمود: «يا على! طوبى لمن احبّك و صدق فيك، و ويل لمن أبغضك و كذب فيك;(2) اى على: خوشا به حال كسى كه تو را دوست داشته و در حق تو صادق باشد، و واى بر كسى كه تو را دشمن داشته و در حقّ تو كاذب باشد.»
أم سلمه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «لا يحبّ علياً منافق، و لا يبغضه مؤمن;(3) منافق، على(عليه السلام) را دوست ندارد و مؤمن او را دشمن ندارد.»
امام على(عليه السلام) فرمود: «والذى فلق الحبة و برأ النسمة، إنّه لعهد النّبى الأمّى إلىّ: انّه لا يحبّنى إلاّ مؤمن، و لا يبغضنى إلاّ منافق;(4) قسم به كسى كه دانه را شكافت، و انسان را آفريد، هر آينه عهدى است از پيامبر امّى به من: كه دوست ندارد مرا مگر مؤمن، و دشمن ندارد مرا مگر منافق».
ـ فاطمه زهرا(عليها السلام)
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند: «فاطمة بضعة منّى، من أغضبها فقد أغضبنى;(5) فاطمه پاره تن من است: هر كس او را به غضب آورد، مرا خشمگين كرده است.»
از عايشه سؤال شد: كدامين شخص از زنان نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) محبوب تر بوده است؟ گفت: فاطمه. سؤال شد: از مردان؟ گفت: همسرش.
[
1 . مستدرك حاكم، ج 2، ص 241.
2 . همان، ج 3، ص 135.
3 . سنن ترمذى، ج 5، ص 635، ح 3717; جامع الصول، ج 8، ص 656، ح 6499 و... .
4 . صحيح مسلم، ج 1، ص 86، ح 131; سنن ترمذى، ج 5، ص 643 و... .
5 . صحيح بخارى، ج 5، ص 92; صحيح مسلم، ج 4، ص 1902.
(6)6 . سنن ترمذى، ج 5، ص 701، ح 3874.
]
ـ امام حسن و حسين(عليهما السلام):پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «هذان ابناى الحسن و الحسين، ألّلهم إنّى أُحبّهما، ألّلهم فأحبّهما و أحبّ من يُحبّهما;(1) اين دو فرزندان من حسن و حسين اند، بار خدايا من آنان را دوست دارم. بار خدايا! تو نيز آنان و هر كس كه آنان را دوست دارد، دوست بدار.»
و نيز فرمود: «الحسن و الحسين ريحانتاى;(2) حسن و حسين دو دسته گل من هستند».
[
1 . صحيح بخارى، ج 5، ص 100 ـ 101، ح 235; سنن ترمذى، ج 5، ص 656 و سند احمد، ج 2، ص 446.
2 . صحيح بخارى 5/102 ح 241; سنن ترمذى، ح 5، ص 657، ح 3770 و مسند احمد، ج 2، ص 85.
]
فدك
شيعه اعتقاد دارد كه فدك ملك خاص رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بوده و حضرت آن را در زمان حياتش به دخترش فاطمه زهرا(عليها السلام) بخشيده است و خلفا بعد از وفات پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) آن را به زور از حضرت زهرا(عليها السلام) گرفته و غصب كرده اند. برخى از اهل سنت، همانند ابن تيميه و ديگران اين موضوع را انكار مى كنند. ابن تيميه مى گويد: «شنيده نشده كه فاطمه ادعا كند پيامبر(صلى الله عليه وآله)فدك را به او عطا كرده است و كسى نيز بر آن شهادت نداده است.»از همين رو، با توجه به اهميّت موضوع، اين بحث به صورت جدى بررسى مى شود.
موقعيّت جغرافيايى فدك
حموى در معجم البلدان مى گويد:«فدك دهى است در حجاز كه فاصله آن تا مدينه دو يا سه روز راه است. ساكنان آن سرزمين از ابتداى تاريخ يهوديان بوده اند».بلاذرى مى نويسد:[(1)1 . منهاج السنه، ج 4، ص 230.
(2)2 . ياقوت حموى، معجم البلدان، ج 4، ص 238.
]
«ساكنان آن [فدك]طايفه اى از يهود است كه تا سال هفتم هجرت در آن جا مستقر بودند; تا آن كه خداوند ترس و رعب در قلب هاى اهالى آن انداخت. از همين رو حاضر شدند تا با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بر نصف آن ـ و طبق برخى از روايات بر كلّ آن ـ صلح كنند».