كلام اماميه - تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كلام اماميه

كلام اماميه كه پس از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با بهره گيرى از كلمات بلند و الهيات توحيدى اميرالمومنين على (عليه السلام ) تكوين يافت ، با توجه به تنگناهاى اجتماعى فوق العاده عهد امويان ، تنها در عصر امام باقر (عليه السلام ) و امام صادق (عليه السلام ) در يك فضاى نسبتا باز اجتماعى مجال بروز پيدا كرد. اين نحله فكرى با تشويق و ترغيب امامان معصوم (عليه السلام ) براساس روش استفاده از همه منابع معرفت ، دور از افراط و تفريط، هم از عقل برهانى استفاده مى كرد و هم به محدوديتهاى آن و نيازمندى به وحى اذعان داشت :

لم يطلع العقول على تحديد صفته و لم يحجبها عن واجب معرفته ؛ (528)

خردها را بر كنه صفات خود آگاه نساخته و لكن در شناخت خويش تا آنجا كه بايد بازشان نداشته است .

اين روش استوار در فهم قرآن هم از عقل استمداد مى جست و هم از مواجهه چهره به چهره مفاهيم قرآن در پرتو يكديگر بهره مى گرفت :

ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض ، و لا يختلف فى الله و لا يخالف بصاحبه عن الله ؛ (529)

(كتاب خدا) بعض آن بعضى ديگر را تفسير كند، و پاره اى بر پاره ديگر گواهى دهد. همه آيايه هايش يكسان و اختلاف خدا را شناساند، و آن را كه همراهش شد، از خدا برنگرداند ) .

از اين روى ، در اين روش نه از تشبيه و انسان وارانگارى خدا نشانى يافت مى شود، نه از تعطيل عقل و فهم شريعت . نه از جبر و بى خاصيتى انسان نشانى است و نه از تفويض و بيرون انگاشتن خدا از قلمرو افعال انسان . (530) بدين سان شيوه نگرش و تفكر كلامى شيعى ، هم از تفكر اهل حديث و اشعرى تمايزى اساسى مى يابد، هم از تفكر معتزلى . (531)

حكيم متاءله استاد مطهرى مى گويد: ( طرح مباحث عميق الهى از طرف ائمه اطهار و در راس آنها على (عليه السلام ) سبب شد كه عقل شيعى از قديم الايام به صورت عقل فلسفى و استدلالى درآيد ) . (532)

بر اين اساس ، مطابق اين روش كلامى ، اصول وحيانى قرآن در وفاق با مبانى عقلانى ، بلكه مكمل همديگر در هدايت الهى در سرنوشت بشر است . رهاوردهاى زبان شناختى قرآنى اين نظريه ، كه مبتنى بر معرفت بخشى ، هنجارمندى و ذوبطون بودن است ، در جاى جاى آثار شخصيتها و متكلمان شيعى به چشم مى خورد. براى نمونه مى توان از آثار كلامى هشام بن حكم (179ه‍)؛ (533) ابو جعفر احول ، معروف به مومن الطاق ؛ فضل بن شاذان (261ه‍)؛ حسن بن موسى نوبختى (310 ه‍) مولف فرق الشيعه ، محمد بن على بن الحسين معروف به شيخ صدوق (381 ه‍) مولف التوحيد و...؛ محمد بن نعمان معروف به شيخ مفيد (413ه‍)؛ سيد مرتضى علم الهدى (436 ه‍) مولف آثارى چون الشافى و...؛ محمد بن حسين طوسى ، (460 ه‍) مولف الاقتصاد فى الاعتقاد و تلخيص الشافى ؛ نصيرالدين محمد بن حسن طوسى (672 ه‍) مولف تجريد الاعتقاد، از مشهورترين آثار كلامى ؛ ابن ميثم بحرانى (699 ه‍) مولف قواعد المرام فى علم الكلام و على بن مطهر معروف به علامه حلى (726 ه‍) مولف كشف المراد در شرح تجريد، نام برد.

تفكر معتزلى

در حوزه تفكر كلامى مسلمانان رهيافت ديگرى پديد آمد كه اساس كار خود را در امر دين شناسى بر خردگرايى ، در مقابل برداشت ظاهرى از متون دينى قرار داد؛ از اين رو معتزله كه قائل به حدوث كلام الهى بود و بر حجيت عقل اعتقاد داشت ، هر جا به آياتى از قرآن بر مى خورد كه مخالف عقل مى نمود، به علت قطعى الصدور بودن ، آن را با عقل به تاءويل مى برد، تا با عقل سازگارى دهد. معتزليان به رغم اهل حديث ، كه براى تفسير آيات بيش از يك وجه را روا نمى دانستند، به وجوه مختلف قائل شدند. قوانين زبانى مجاز و استعاره و كنايه در راهبرد عقلى ، ابزار كار آنان در رويكردهاى تاءويلى متون دينى در شمار مى آمد.

به تعبير احمد امين : آنان به ايمان اجمالى به متشابهات بسنده نكرده ، بلكه آيت گوناگون يك موضوع مانند جبر و اختيار، تجسيم و تنزيه را جمع و به داورى عقلى روى آوردند و در هر مسئله به راءى و نظرى دست يافتند، آياتى را كه به ظاهر مخالف راءى آنها بود، تاءويل كردند؛ از اين رو تاءويل ، از مهم ترين ويژگيهاى زبان شناختى و روش تفسيرى و هرمنوتيك متكلمان معتزلى در برابر سلفى گرى به شمار مى آيد. (534)

آثار اين نحله را كه منعكس كننده گرايشهاى زبان شناختى آنها به قرآن نيز هست مى توان در گفته ها و نوشته هاى اين شخصيتها جستجو و ملاحظه كرد: واصل بن عطا (131ه‍)، عمر و بن عبيد (143ه‍)، ابو الهذيل علاف (235ه‍)، ابراهيم نظام (231ه‍)، ابو جعفر اسكافى (340 ه‍) ، ابو على جبايى (302ه‍)، ابو هاشم جبايى (321 ه‍) مولف الانتصار، ابوالقاسم بلخى كعبى (317ه‍)، قاضى عبدالجبار (415 ه‍) مولف شرح الاصول الخمسه و المغنى و نيز ابوالحسين بصرى (436ه‍).

/ 192