ارتباط زبان و دين در حوزه هاى گوناگون - تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارتباط زبان و دين در حوزه هاى گوناگون

سنت زبان شناسى هند باستان كه رفيع ترين دستاوردهاى آن در دستور زبان سانسكريت ، اثر پانينى ، است در اصل به منظور قرائت درست ريگ ودا، يعنى متون مقدس هندوان تدوين شد و اساسا مطالعه زبان در هند باستان از دل نيازهاى مراسم و شعائر دينى جوانه زد و تا كنون رابطه تنگاتنگ خود را با دين حفظ كرده است . (83)

قديم ترن كلام از زبان ايرانى همان سخنان اشوزرتشت است كه در اوستا، به ويژه سرودهاى دينى ( گاثه ها ) مندرج است . چنانكه ابداع خط اوستايى يا زند كه آن را دين دبيرى مى ناميدند نيز به منظور صيانت تلفظ صحيح متون مقدس ‍ زرتشتى بود. (84)

حوزه تفكر يهود

تلاشهاى تفسيرى و كوششهاى دينى بنى اسرائيل نيز قديمى ترين تلاشهاى مربوط به زبان دين را شامل مى شود كه از عهد پيامبران اسرائيلى ظهور داشته است و نشانه هاى آن از عهد عزراى نبى تا گروه اسنيان يا منتظران مسيح ، ساكن در سواحل بحر ميت و دوران مفسران عهد جديد استمرار داشته است . بنى اسرائيل در مواجع با اقوام و فرهنگهاى ديگر به ويژه فرهنگ يونانى و هلنى ، ناگزير به واكنش بوده اند؛ اما اين واكنش يك گونه نبود. در اين ميان صدوقيان با ابزار تاءويل و عدول از مفاهيم ظاهرى ميان اصول افكار منطقى و حكيمانه آباى قديم خود، كه مسطور در كتب مقدس ‍ است ، با انديشه هاى يونانى نوعى تلفيق و در مواردى نيز به انكار برخى اعتقادات - چون : عقيده به قيامت و فرشتگان و مكاشفات تازه - دست مى يازيدند.

در مقابل ، فريسيان كه بيشتر كاتبان و ربانيان و احبار در ميانشان بودند با نفى روش صدوقيان انديشه هاى هلنى را مطرود مى شمردند و معتقد بودند كه بايد متن تورات يعنى شريعت موسى را بدون هيچ گونه تاءويلى محافظت نمود. (85)

اصل ضرورت داشتن نوعى رويكرد در وفاق ميان شريعت موسوى و فرهنگهاى بيگانه و صيانت از ديندارى به اقتضاى زمان ، تكاپوهايى را ايجاد مى كرد. رهاورد اين جستجوها مجموعه اى از متون تفسيرى چون تلمود را در بستر فكرى فرهنگى بنى اسرائيل پديد آورد. به وسيله بررسيهاى تفسيرى ميدارش (Midrash) مفهوم يك عبارت كتاب مقدس محدود به همان معنى سطحى و لغوى آن نمى شود، بلكه هر چه در اين متن كاوش شود گنجينه غنى ترى از تعاليم دينى و اخلاقى نصيب خواهد شد. (86)

هيلل ، از معلمان بزرگ يهود و مقارن ميلاد مسيح ، از جمله مفسران يهود است كه معتقد بود زندگانى متغير انسان مستدعى جواز روايت شفاهى تورات براى تطبيق با اوضاع متغير روزگار است . ولى اصول هفت گانه اى را براى تفسير تورات برگزيد كه به عنوان نخستين دور ميشنا (Miahna) شمرده مى شود. (87)

در آغاز قرن دوم ميلادى ربى اشمائيل اصول تفسيرى هفت گانه هيلل را به سيزده اصل رساند. و سرانجام اين اصول به 32 اصل رسيدند. اين اصول در براى بيان اين نكته بودند كه : چگونه مى شود مفهومى كه خارج از متن كتاب مقدس ‍ است با استفاده از روشهاى تمثيلى ، تركيبى و نمادين ، با نص كتاب مقدس انطباق يابد. (88)

نگرشهاى گوناگون ظاهر گرايى و تفسير لغوى با بهره گيرى از قواعد مطابقى الفاظ و شرح كلمات مبهم و نكته هاى تاريخى و جغرافيايى در مدرسه فلسطين ، يا مجازگرايى و تاءويل و قول به رمزى بودن كلمات مدرسه اسكندريه ، كه تاءثير و تاءثر متقابل درخور توجهى بر فلسفه و تمدن يونانى نيز گذاشته ، توسط شخصيتهايى چون ارستوپولس (160 ق . م ) معلم بطلميوس و فيلون (30 ق . م ، 40 ب . م ) نوعى تلائم و پيوند ميان دين و زبان است . او بر اين عقيده بود كه هم در فلسفه يونانى و هم در كتاب مقدس و سنت يهودى يك حقيقت واحد مى توان يافت .

/ 192