قرينه عقلى
تدبر در آيات الهى از دعوتهاى مكرر قرآن كريم است :كتاب اءنزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته وليتذكر اءولوا الاءلباب . (1280)
اين فراخوان گسترده به تعقل ، تدبر و تامل در متن محتواى قرآن در عين حال ترسيم كننده شيوه و ارائه نوعى متد اساسى در فهم و كشف معارف قرآن است .ارزش منطقى و معرفت شناختى عقل به مفهوم نيروى درك واقعيتها، اعم از عقل بديهى و نظرى ، در زمينه اى كه عرصه كارايى و كاركرد آن است ، ذاتى است ؛ يعنى از اين منظر، عقل خود منبعى فوق سوال است ؛ چه اينكه از اين لحاظ عيارى برتر از خود عقل وجود ندارد و هرگونه استدلال عقلى بر حجيت و اعتبار عقل ، مستلزم حجيت پيشين خود عقل و مستلزم دور و محال است .افزون بر تحليل ياد شده ، از منظر تصريح متون دينى اسلام ، ترغيبهاى مكرر به تفكر، تدبر، تفقه در دين ، همه گوياى اين حقيقت است كه قوه شعور، يعنى وجه متمايز انسان و رهاورد مدركات اين نيرو، در چشم انداز شرع داراى ارزش مثبت تلقى مى شود؛ زيرا دعوت به مقدمه اى كه نتيجه اى بر آن مترتب نشود برخلاف حكمت است و درخور شاءن شارع مقدس نيست .بنابراين ، عقل همان گونه كه گوياى اصل ضرورت دين در زندگى انسان است ، همچنان در چگونگى فهم متن دينى نيز راهگشاست و ناديده گرفتن اين عنصر، منشاء انحرافهاى فراوان در تاريخ ديانت بوده است . تدبر در مفاد آيات قرآن فراهم كننده نقشها و كاركردهاى گوناگون و متنوع عقل در ارتباط با قرآن است .اساسى ترين جايگاه نيروى خردورزى در بُعد استنساق و استنتاج از منابع و ابزارهاى ديگر است . از اين منظر، مبانى و زير ساختهاى دينى با عقل تحليل و تنقيح مى شود. آيات توحيدى و هستى شناسى ، آغاز و فرجام جهان ، انسان و سرنوشت او، نبوتها و سنتهاى حاكم بر جوامع در پرتو عقل تبيين مناسب خود را مى يابند. (1281) روشنگرى ، تثبيت و تقويت مفهوم ظاهرى آيات به عنوان مراد خداوند، كشف لوازم و نيز بُعد تاءويلى و عدول از تفسير لفظى در آيات متشابه ، نمونه اى از تاثيربخشيهاى عقل در فهم قرآن است . به نمونه ، خلود در عذاب دوزخ از مفاهيمى است كه از ظاهر آيات قرآن استفاده مى شود (بقره ، 167). تبيين و تحليل عقلى اين موضوع گذشته از ظواهر شرعى ، امرى است كه نيازمند تامل جدى است . براى مثال يك رويكرد در توجيه عقلانى موضوع ياد شده ، اين است كه انسان در پرتو انگيزه ها و اعمال خويش صورتى نفسانى به تناسب نيكيها و بديها پيدا مى كند. اگر اعمال و انگيزه هاى وى نيكو باشد، صورتى نيك و اگر زشت باشد، واجد نفسى پليد خواهد شد. اگر اين صورتها در نفس رسوخ نيافته باشد، تغييرپذير و اگر به مرتبه رسوخ و ثبات رسيده باشد، شاكله او بر آن اساس ظهور و تثبيت مى يابد؛ از اين رو نفوس آلوده دامن ، ساختار وجودشان آجين به پليدى و گناه گشته ، جانشان در غرقاب عذاب آغشته است و قرين آتش خواهند بود. (1282)در اين خصوص مى توان گفت آگاهى بر صفات و ويژگيهاى گوينده از جمله قرائن عقلى موثر براى فهم درست كلام وى است ؛ از اين رو آگاهى و اذعان به كمال و تعالى مطلق خدا و تنزيه او از خصائص موجودات محدود و مادى ، نقشى بسيار خطير در تفسير آيات مربوط به افعال و صفات خدا در قرآن ايفا مى كند.پايان بخش مقال يادآورى اين نكته است كه فرايند تفسير متن از معناشناسى واژگان آغاز و به جمله شناسى و نگرش پيوستارى و همه جانبه متن و بهره گيرى از تمامى منابع و قرائن ايضاحى و تعين بخش مى پيوندد و نه اخذ و التفات به برخى از اين مولفه ها و غفلت از عناصر ديگر. تنها در اين فرض و با اين شيوه كه تفقه در دين نامبردار است ، تا حدود قابل ملاحظه اى مى توان به سلامت تفسير متن و درك و كشف ايده هاى مولف متن اطمينان ورزيد.اين همه مشروط بر آن است كه مدعى تفسير، از صلاحيتهاى لازم عملى (اعم از علوم ادبى و زبان شناختى ، علوم عقلى و نقلى ) و پالايش و تمحض و تمركز روحى و روانى و شرايط اجتهاد در دين برخوردار باشد. (1283)