فلسفه زبان
چنانكه اشاره شد، از آغاز قرن بيستم تاكنون تحولات جديدى در فلسفه پديد آمد كه با كارهاى فيلسوف آلمانى گوتلب فرگه (1848) در اواخر قرن نوزدهم و برتراند راسل (1872 - 1970) و ويتگنشتاين اول و كارناپ در اوايل قرن بيستم شروع شد و تا امروز نيز فيلسوفانى چون كوآين (Quine) و ديويد سن (Donald Davidson) آن را دنبال مى كنند. (66) اين پروسه عمدتا با نسبت بين معنا و صدق سروكار دارد و سوال اساسى آن اين است كه شرايط صدق يك گفته (در جمله ها) چيست ؟ به ديگر سخن ، در فلسفه زبان اين سوال مطرح است كه رابطه حقيقى لفظ با معنا و معنا با خارج چگونه است ؟ يعنى ذهن ما چگونه مى تواند واقعيات را تشخيص دهد و شناخت خود از واقعيات را براى ديگران باز گويد؟ آيا ( الفاظ ) به طور مستقيم بر ( وجود خارجى ) دلالت دارند يا در ابتدا بر معانى ذهنى دلالت دارند و سپس با حقايق عينى ارتباط پيدا مى كنند. (67)سرآغاز اين رشته پژوهشها تاءملات راسل و فرگه درباره ماهيت معرفت رياضى بود كه رفته رفته براى توضيح مناسب تر آن به تحقيقات بنيادى در خصوص ماهيت منطق و هويت باز نمايى لفظى منتهى شد. آنان از ( ماهيت صدق در رياضيات ) شروع كردند و كم كم براى پروراندن نظريه اى درباره صدق به تحقيق در ( معنا ) و از آنجا به ( تحليل قضايا ) پرداختند.تفاوت گذارى بين مفهوم (Sense) و مدلول (reference) يا معنا (Meaning)، محور نظريه فرگه در باب معنا بود كه بيشترين تاءثير را در ديگران گذاشت . از نظر او مدلول ، نام هر شى ء - مثل ستاره - به دلالت مطابقه است ، در حالى كه مفهوم هر نام ، سهم آن در افاده معناست ؛ مثل ستاره به طور مطلق . بدين صورت او معنا را به دو عنصر تجزيه كرد و گفت : ممكن است گفته اى داراى يكى از آن دو باشد يعنى مفهوم داشته باشد؛ ولى مدلول نداشته باشد (مثل پادشاه كنونى فرانسه .) (68)يك رشته مطالعات ديگرى نيز پديد آمد كه بيشتر با مسائل كاربرد لفظى و زبان ، كه بخشى از رفتار انسانى است ، سروكار پيدا مى كنند. سوال اساسى در اينجا آن است كه نسبت بين معنا و كاربرد، يا معناى الفاظ و مقاصد گوينده از اظهاراتش چيست ؟به ديگر سخن ، وقتى كسى از زبان استفاده مى كند، قضيه دو جنبه دارد: يكى جنبه مورد و متعلق زبان و ديگرى جنبه فاعل زبان . در جنبه موردى رابطه زبان با موارد آن ، يعنى رابطه زبان با جهان ، مورد توجه قرار مى گيرد. در جنبه فاعلى مقاصد و نيات استفاده كننده از زبان ملاحظه مى شود و سوال مى شود كه اين گفته ها براى چيست ؟و گوينده دست به چه كارى زده است ؟در قسمت ارتباط زبان و جهان رساله منطقى - فلسفى ويتگنشتاين در اوايل قرن بيستم ، كه نظريه تصويرى معنا را طراحى مى كرد و مى گفت جمله ها امور واقع را مى نمايانند، اثر درخور توجهى به شمار مى آمد.