فصل دهم : زبان قرآن ، تعهدبرانگيزى در متن واقع گويى
1. واقع گويى قرآن
از جمله موضوعاتى كه در زمينه جملات قرآن مطرح مى شود آن است كه آيا گزاره هاى قرآن قصد بيان عالم واقع را دارند، يا تنها قصد تحريك به احساسات يا افعال خاص را؟ و يا قصد توصيف و تحريك را تواءمان دارند؟در نگاهى اجمالى به انواع جملات قرآنى مى توان آنها را به دو گروه ، يعنى جملات اخبارى و انشائى تقسيم كرد. جمله هاى اخبارى جملاتى هستند كه به طور مستقيم از واقعيتى گزارش مى دهند، يا آن را نفى مى كنند؛ حال ممكن است آن واقعيت وجود يك چيز يا صفت يا حالت يا عدم باشد، ممكن است اخبار از يك واقعيت مشهود يا غيبى باشد، از امور مادى عالم يا مجرد باشد، از درون انسان باشد يا از آفريدگار جهان ، از پديده هاى گذشته ، حال يا آينده باشد، از پديده هاى اين جهان يا جهان آخرت باشد، مانند: ( خدا وجود دارد ) ، ( روح وجود دارد ) ، ( زمين كروى است ) ، ( فرشته ديده نمى شود ) ، ( نيايش موجب آرامش انسان است ) ، ( ورزش موجب سلامتى انسان است ) و مانند اينها. هر يك از اين جمله ها دربردارنده يك گزارش است . از اينرو ممكن است هر يك از آنها مطابق واقع باشد يا نباشد، يعنى قابليت صدق و كذب دارد، اين همان ويژگى اصلى جملات اخبارى است .جمله هاى انشائى چنانكه از نامشان پيداست ، متضمن انشاء، امر و درخواست انجام فعل ، نهى و درخواست ترك فعل ، پرسش ، اميد و آرزو، تحسين و تعجب و جز اينها هستند. (1036)با توجه به تفاوت جملات اخبارى و انشائى ، برخى گمان برده اند كه با فقدان صدق و يا كذب در انشائيات ، اين نوع جملات ارتباط با واقع ندارند، به ويژه آنكه از نظر منطقى بايد ميان مقدمات و نتيجه سنخيت و اتحاد معنايى برقرار باشد، بنابراين ، از مقدمات اخبارى نمى توان نتايج انشائى گرفت و از ( هست ) نمى توان به ( بايد ) رسيد.