زمينه هاى دينى - فكرى جهان اسلام
اكنون سهل تر مى توان به ارزيابى اين پرسش پرداخت كه :آيا دعاوى و نظريه هاى زبان دينى مطرح در غرب مى تواند براى ما نيز پيشنهاد شود يا نه ؟چنانكه ملاحظه كرديم ، رهيافتها و گرايشهاى مبتنى بر بى معنايى و مهمل انگارى زبان دين ، نگرش كاركردگرايى محض ، راهبرد نمادانگارى و حتى واقع نگرى انتقادى در زبان دين ، همه ، فرزندان سرزمين تعارض علم و دين ، انحصارگرايى معرفتى ، استنتاجات متافيزيكى از نظريات علمى ، فلسفه هاى متهافت (چون آمپريسم ، ايدآليسم ، فلسفه استعلايى كانت امانيسم ، اگزيستانسياليزم ، هرمنوتيك ، پديدارشناسى ، فلسفه تحليلى و...) در غرب مى باشند. به سخن ديگر، ديدگاه هاى مربوط به فهم و زبان دين در دوران جديد غرب ، همه مبتنى بر يك رشته مبانى و پيش فرضهايى است كه از نظر منطقى به هيچ وجه قابل دفاع و مدلل نمى باشند؛ هر چند ممكن است معلل باشند.همان سان كه پيشتر نيز اشارت رفت اين مبانى كه سازنده و جهت دهنده چشم انداز فهم و زبان دينى و غرب شدند به سهم خود، واكنشهايى در مقابل زمينه هاى فكرى ، فرهنگى غرب (فقدان وحى اصلى ، نارسايى مفاهيم دينى برخاسته از متون مختلف ، تهافتهاى درونى متون مقدس ، تحديد علم و تعطيل عقل و...) و نتايج تلخ آنها (جمود دينى ، ركود علمى ، سترونى متافيزيك ) بود.اگر جستجوى خود را از ريشه ها آغاز كنيم و به انگيزه كشف حقيقت و با استناد به دليل به پيش رويم ، معلوم مى شود كه واقعيتها، مناسبات و زمينه هاى دينى - فرهنگى مسلمانان تمايزهاى بسيار اساسى با واقعيتها،، مناسبات و زمينه هاى دينى و فرهنگى يهودى - مسيحى دارد؛ و از اين لحاظ، اين دو طرز فكر و فرهنگ را نمى توان با يكديگر مقايسه كرد و داراى رويكردهاى واحد دانست .البته روشن است كه در اين ارزيابى نظر ما معطوف به يهوديت و مسيحيت محقق است كه با كمال تاءسف ، در اثر تطاول ايام و دستكاريهاى بشرى ، تنها منعكس كننده تاريخ ديانت موسوى و عيسوى است و نه وحى و آيين يهوديت و مسيحيت ، آن گونه كه بر پيامبران عظيم الشاءن ، موسى (عليه السلام ) و عيسى (عليه السلام )، نازل شده و قرآن كريم نيز آنها را تصديق مى كند. مى باشد.
1. قرآن كريم ، وحى اصلى خدا در ميان بشر
قرآن كريم ، كتاب آسمانى مسلمانان در چهل سالگى از عمر سراسر پاك و با صداقت حضرت محمد صلى الله عليه و آله و در 27 رجب سال 609 ميلادى ، با فرود اقراء باسم ربك الذى خلق ... (428) بر آن گرامى ابلاغ شد و از آن پس نيز به رغم خرده گيرى منتقدان عصر جاهلى (فرقان ، 32) به اقتضاى حكمت الهى و آمادگى تدريجى مردم براى درك و دريافت آن ، كه منبع حيات بخش زندگى فردى و اجتماعى انسان بود، در مدتى حدود 23 سال استمرار يافت . مقصود از نزول يا فرود يا واژه هاى مشابه در مورد قرآن كريم آن است كه پيام هدايت خداوند، كه منشاء آن علم الهى است و از آن با تعبيرات گوناگونى چون : لوح محفوظ، ام الكتاب ، كتاب مبين و... ياد مى شود، ظهور فعلى يافته و بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ابلاغ و وحى شده است ؛ از اين رو واژه نزول ، مفهومى جز همان ظهور و تجلى پيام الهى براى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ندارد. فتجلى لهم سبحانه فى كتابه من غير اءن يكونوا راءوه ... (429)قرآن كريم تصريح مى نمايد كه وحى نازل بر حضرت محمد صلى الله عليه و آله افزون بر جنبه معنا و مفهوم ، ساختار الفاظ و تركيب جملات آن نيز از ناحيه خداوند، يعنى مبداء وحى تعين يافته است .الر كتاب اءحكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير (430)اين قرآن كتابى است كه آياتش استحكام يافته ، آنگاه از نزد (خداوند) حكيم آگاه تفصيل و تشريح شده است .ولقد جئناهم بكتاب فصلناه على علم . (431)انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و انه فى اءم الكتاب لدينا لعلى حكيم . (432)همانا ما آن (كتاب ) را عربى قرار داديم تا در فهم آن خردورزى نماييد، به راستى كه آن در نزد ما بسى بلند مرتبه و محكم است .همچنان كه در مواردى ، از زبان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در پاسخ به درخواست مخالفان وحى كه خواهان دگرسانى و تغيير آن مى شدند، پاسخ مى داد كه تلاوت اين متن و علم به وحى در حيطه توانمندى و اختيارات متعارف پيامبر نبوده ، بلكه اين همه مستند به وحى خداست و كسى را ياراى دگرگونى آن نيست . (يونس ، 15 - 16.)و در موضعى ديگر خداوند خطاب به مشركان ، هشدار مى دهد كه اگر پيامبر نسبتى ناروا و دروغين بر او دهد، خداوند به هستى و حيات وى خاتمه مى دهد و كسى را ياراى دفاع از وى نيست . (حاقه ، 43 - 47.)از همين روست كه همه فرق اسلامى بر اين نظر اتفاق دارند كه گزينش و ساختار الفاظ، تركيب و عبارات قرآن وحى الهى است و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هيچ نقشى در آن نداشته است .و قرآنا فرقناه لتقراءه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا. (433)به سخن ديگر، قرآن بودن قرآن و اعجاز من قرآن در همين است كه پيامهاى الهى در قالب الفاظ ويژه و ساختار و تركيب جملات مخصوص ، شكوه بى بديل آن را پديد آورده كه كسى را توان همبرى با آن نيست .دليلهاى متواتر و قطعى ، حاكى از آن است كه افزون بر اهتمام وافر آحاد مسلمانان بر حفظ و به خاطر سپارى آيات قرآن ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تعدادى از پيروان با سواد خويش را ماءمور نوشتن آيات نازل از سوى خدا نموده بودند.براساس مطالعات تاريخى دانشمندان اسلامى و مستشرقان ، نويسندگان و كاتبان وحى از چهل نفر افزون مى شد كه سرآمد آنان على بن ابى طالب (عليه السلام )، اى بن كعب و زيدبن ثابت هستند. (434)