پس از مرورى اجمالى بر يك رشته مبانى مسلم در ارتباط با قرآن ، حال بايد ببينيم آيا مى توان ( معنا ) و ( هدف ) اين متن الهى را فهميد يا نه ؟ به گفته ديگر آيا فهم قرآن براى بشر ممكن است يا نه ؟ مراد ما از امكان فهم ، عجالتا امكان عقلى فهم قرآن به نحو موجبه جزئيه است كه در مقابل سلب كلى و پنداشت استحاله عقلى فهم قرار مى گيرد.گمان مى رود با توجه به مباحث قبلى و نظريه زبان قرآن كه ما پرورديم و براساس مبانى و اصول موضوعه كه اخيرا يادآور شديم ، اذعان به امكان فهم قرآن ، رهيافتى منقح و مناقشه ناپذير است . اينك به اختصار پاره اى از دلايل اين نظريه را بر مى شماريم :
يك
فلسفه ضرورت وحى نبوى . به اقتضاى برهان حكمت ، فلسفه ارسال رسل و انزال كتب ، رفع نقصان معرفت بشر و فراهم نمودن زمينه استكمال انسان است . قرآن نيز كه آخرين متن نازل از سوى خداوند است براى تكميل بُعد معرفتى انسان و هدايت به كمال و سعادت انسانى آحاد بشر فرود آمده است . بنابراين ، اگر اين متن قابل فهم نباشد و يا انسانها فاقد توان فهم آن باشند، مستلزم نقض غرض شده و حكمت الهى و نزول قرآن لغو خواهد بود. اما همه موحدان ، ساحت خدا را مبرا و منزه از فعل بيهوده مى دانند، از اين رو نتيجه مى گيريم كه كلام هدايت الهى فهم پذير است .
دو
زبان هدايت . رهيافت ما در زبان قرآن به اين نتيجه منتهى شد كه زبان قرآن ، زبان هدايت و راهنمايى براى تمامى ابناى بشر با تفاوتهاى فراوان معرفتى ، عاطفى ، معنوى ، زمانى و مكانى است . دستاورد اين نظريه در مسئله شناخت قرآن ، امكان فهم معناى قرآن به منظور تحقق هدف هدايت است .
سه
قرآن سرچشمه بصيرت و روشنايى . اين يك اصل خردمندانه است كه ويژگيها و خصوصيتهاى يك پديده را از پديد آورنده اش جويا شويم . همان گونه كه پيش از اين نيز دانستيم ، با جستجويى اجمالى در متن قرآن بر هر خواننده اى معلوم مى شود كه قرآن براى خود اوصاف و ويژگيهايى قائل است .قرآن خود را سخن رسا براى عموم مردم مى داند: هذا بلاغ للناس ولينذروا به ، (1220) نيز خود را پند دهنده و درمان دردهاى مردم مى شمارد: يا اءيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور (1221) و خود را نور و كتاب مبين مى داند: قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين . (1222)بيان اين ويژگيها و مانند آنها كه در آيات گوناگون آمده ، ملازم با اين واقعيت است كه هم قرآن فهميدنى است و هم انسان توان فهم آن را داراست .
چهار
دعوت به تفكر. قرآن با تعبيرهاى مختلف و تاكيدهاى فراوان از آدميان مى خواهد كه در اين كتاب بينديشد: كتاب اءنزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته وليتذكر اءولوا الاءلباب ؛ (1223) اين كتابى است با خير و بركت كه بر تو نازل كرده ايم تا در آيات آن بينديشند و خردمندان ، الهام و تذكر يابند.دعوتهاى مكرر قرآن به تدبر، تفكر، تفقه در محتوا و هشدار از غفلت ورزيدن به آن ، همه گوياى آن است كه با تفكر در متن قرآن دريچه هايى از راهنماييهاى هدايت زاى قرآن نصيب انديشه وران مى شود، كه بدون فكر هرگز بدان نمى رسند.
پنج
اثرگذارى قرآن در گرايش به اسلام . مطالعه تاريخ بعثت و نشر دعوت اسلام به خوبى نشان دهنده اين واقعيت است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با خواندن قرآن و رساندن آن به گوش مرم روزگار جاهليت ، آنان را به آيين توحيد و فرزانگى اخلاقى فراخواند. در پرتو فهم قرآن و تاثر از تلاوت آن ، انسانهاى مشرك به اسلام گرويدند و بر شعائر و آداب آن ، تا بذل جان پاى ورزى نمودند. اين حقيقت چنان آشكار بود كه دشمنان سرسخت پيامبر، رهروان و مسافران را از استماع قرآن بر حذر مى داشتند. برخى نو مسلمانان ، پيش از آنكه محضر پيامبر را دريافته باشند، با شنيدن پاره اى از آيات قرآن ، دلبرده آن شده ، به اسلام مى گرويدند. (1224)