مدلولها و معانى تصورى و تصديقى - تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مدلولها و معانى تصورى و تصديقى

دانستيم كه وضع ، منشاء پيدايش نوع سببيت دلالى ميان لفظ و معنا (مدلول ) مى شود، اما اين دلالت همواره يكسان نيست .

گاه اين دلالت در حد پيدايش صورت ذهنى معناست كه پس از مواجهه با لفظ در ذهن پديد مى آيد، خواه اين لفظ از فرد با اراده و آگاه اظهار شود يا از فرد ناآگاه بى هدف و يا در ذهن آنكه خطور ذهنى لفظ براى خود انسان باشد.

اين نوع دلالت را دلالت تصورى و معنا و مدلول را معناى سمانتيكى خود (Meaning Semantic) نامند و شرط آن وضع و آگاهى از آن است . مانند "هواى سرد" در لغت فارسى زبانان .

معناى تصديقى همان گونه كه خواجه مى گويد (22) مدلول تصديقى آن است كه قرين حكم (اثباتى يا سلبى ) باشد مثل : هوا سرد است . توضيح اين بحث را با اين پرسش آغاز مى كنيم كه آيا مدلولى كه از لفظ بر ذهن مى نشيند بالضروره مراد گوينده نيز هست و مى توان آن را مقصود او دانست ؟ پاسخ اين است كه بايد دانست در اينجا دو مرحله وجود دارد: يك مرحله اراده استعمالى است ؛ چه اينكه اقتضاى قانون عقلائى وضع و دلالت به دلالت تضمنى در مقام استعمال بايد همان معنا از لفظ مقصود گوينده باشد كه از كاربرد لفظ تبادر مى كند و خواست و اراده او هيچ گونه تاءثيرى در معانى الفاظ مفرد و مركب ندارد. اين معنا همان اراده استعمالى است ، كه مراد گوينده در مقام استعمال بايد همان معناى واقعى لفظ باشد، مگر آنكه به وسيله قرينه پيوسته به سخن ، اثبات كند معناى ديگرى را در نظر داشته است . مرحله ديگرى نيز پس از اين مرحله وجود دارد كه بيانگر مراد جدى گوينده يا دلالت تصديقى بر مراد جدى است ؛ زيرا اين احتمال وجود دارد كه متكلم قصد شوخى داشته نه جدى . در اينجا با استناد به قانون ارتكازى عقلا در محاوره ، مى توان اثبات كرد كه اراده جدى متكلم همان اراده مفاد استعمالى كلام و معناى واقعى است ، مگر آنكه قرائن مقبول عقلائى بر خلاف آن وجود داشته باشد.

ميزان دلالت لفظ بر معنا

با نگاهى ديگر بر چگونگى و ميزان دلالت لفظ بر معنا معلوم مى شود كيفيت و ميزان دلالت الفاظ بر معانى متفاوت است . به تعبير خواجه (23) چون معانى ، بعضى داخل بعض ديگر و يا لازم بعض ديگرند - چون ديوار كه داخل در معنى خانه و لازم معناى سقف است - از اين رو تصور بعضى معانى مقتضى تصور معناهاى ديگر است . با توجه به اين جهت ، دلالت الفاظ بر معانى را سه نوع دانسته اند:

1. دلالت مطابقى يا معناى مطابقى ، كه دلالت لفظ بر معناى موضوع له است .

2. دلالت التزامى يا معناى التزامى . آن معنايى كه از لوازم معناى مطابقى لفظ است و خود بر دو گونه تقسيم مى شود: مدلول التزامى به معناى اخص ، كه براى همه مردم قابل شناسايى است و مدلول التزامى به معناى اعم ، كه جنبه شخصى دارد و تنها با قرائن شناخته مى شود.

3. دلالت تضمنى يا معنايى كه داخل در معناى مطابقى لفظ است .

نكته حائز اهميت آن است كه دلالت مطابقى در واقع دلالت وضعى است ، در حالى كه دو نوع اخير به مشاركت وضع و عقل است .

نكته قابل ملاحظه اين بحث كه مرتبط با نشانه شناسى (Semiologie) است و جايگاه پراهميتى در فهم معانى متون گوناگون علمى و ادب و به ويژه متون دينى دارد، تفكيك و بازشناسى مدلولهاى صريح و روشن (مربوط به حوزه نشانه هاى تصريحى explicite) از مدلولهاى تلويحى (مربوط به حوزه نشانه هاى تلويحى Limplicite) و تاءويلى است كه غالبا در قلمرو مدلولهاى التزامى جاى مى گيرد؛ كمك شايانى بر هرمنوتيك متون خواهد رساند.

/ 192