تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زبان كنايى

چنانكه دانستيم زبان در افاده معنا گاه صريح و روشن است گاه پنهان و مضمر. كنايه در لغت ، پوشيده سخن گفتن است و در اصطلاح نحو، تعبير از چيزى معين با لفظى كه بر آن چيز به صراحت دلالت نكند؛ چنانكه گويند: ( فلان آمد ) و مقصود از فلان شخص معينى باشد.

در اصطلاح علماى بيان ، كنايه لفظى است كه در معناى موضوع له خود به كار رود، ليكن ملزوم عقلى آن معنا مقصود باشد، نه خود معنا؛ چنانكه گويند: در خانه فلان باز است ) ، يعنى ، او مهمان نواز است . از اين روى گفته اند: كنايه از استعمال لفظ و اراده يكى از لوازم آن به جاى معناى اصلى است و اين بر سه قسم باشد: يا مقصود از كنايه خود، ذات است ، يا صفت ذات و يا مقصود اثبات صفتى براى موصوفى يا نفى صفتى از موصوفى . (37)

در اينكه آيا زبان كنايى ، زبان حقيقى است يا مجازى ، ديدگاه هاى متفاوتى وجود دارد. (38)

كاربرد زبان كنايى در قرآن از تعبيراتى چون : ( مس ) ، ( لمس ) و ( مباشرت ) به كنايه از آميزش جنسى بعيد نمى نمايد.

چنين به نظر مى آيد زبان طنز نيز كه شيوه اى از گفتار غير مستقيم براى القا و فهماندن برخى حقايق به مخاطب يا مخاطبان است ، زبان كنايى به شمار مى آيد و همان حكم را داراست .

زبان رمزى

چنانكه آمد، زبان در رسانايى واقعيتهاى بيرونى و معانى ، گاه سر راست و مستقيم است و گاهى غير مستقيم ، پوشيده و آميخته به ابهام حوزه مجاز به طور كلى از قسم دوم است ؛ اما وجود قرينه و علاقه (مناسب ) كه از شروط معناى مجازى است دايره كاربردهاى مجازى را تحديد و قانونمند مى كند؛ نوع ديگرى از زبان غير مستقيم وجود دارد كه شرطهاى علاقه و قرينه در آن دشوار شناخته مى شود؛ مانند زبان رمز و تمثيلهاى رمزى و اسطوره .

رمز، واژه اى عربى است كه در زبان فارسى نيز در معناى اشاره كردن ، نكته ، دقيقه ، راز، سر، چيز نهفته ميان دو كس ، - پى بدين رمز هر كسى نبرد / نبرد ره به قاف غير عقاب -، (39) معما، نشانه ، علامت ، دال ، علامت اختصارى ، علامت قراردادى و... به كار مى رود، (40) كه معادل كلمه سمبل (Symbol) در زبانهاى اروپايى و نماد در زبان فارسى است . يونگ ، سمبل را معرف چيز مبهم ، ناشناخته يا پنهان از ما دانسته و گفته يك كلمه يا يك شكل وقتى سمبليك تلقى مى شود كه به چيزى بيش از معناى آشكار و مستقيم خود دلالت كند. (41)

اين كلمه تنها يك بار در قرآن كريم آمده است : قال رب اجعل لى آية قال آيتك اءلا تكلم الناس ثلاثة اءيام الارمزا. (42)

بنابراين ، معناى كلى رمز عبارت از هر علامت ، اشاره ، كلمه ، تركيب و عبارتى است كه بر معنا و مفهومى در پس آنچه ظاهر آن مى نمايد، دلالت دارد. معناى مشترك تمام الفاظ فوق ، عدم صراحت و پوشيدگى است . (43) اين معنا از رمز باعث آن مى شود كه رمز را اصطلاح خاصى در برابر مفهوم علامت به معناى عام قرار دهيم .

زبان تمثيلى

مَثَل را در فارسى به كلماتى چون ، مانند، همتا، مِثل . داستان ، نمون ، آسا، سا و سان ... نيز ترجمه كرده اند و گاه به جاى ( مَثَل دوم ) كاف تشبيه مى آيد: انما مثل الحيوة الدنيا كماء...

اين اثير (44) يكى از معانى مَثَل را تشبيه مى داند. چنانكه مَثَل و تمثيل را يكى مى داند. پس مَثَل را مى توان يكى از انواع تشبيه دانست .

معناى اصطلاحى ديگر مَثَل ، قول سائر (ضرب المثل ) است . در علم بلاغت تمثيل ، تصوير (image) بيان غير مستقيم ، يا مجازى تلقى مى شود كه گوينده به وسيله آن چيزى مى گويد، اما مقصودش چيز ديگرى است .

بنابراين تمثيل نيز چون استعاره ، در قالب حكايت كوتاه يا بلند، پيامى اخلاقى ، دينى ، عرفانى و يا اجتماعى و جز آن را با شرح يا مكتوم و راز آلود بيان مى نمايد.

/ 192