تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علامه طباطبايى (ره ) پس از اشاره به معناى مِثل و مَثَل همانند شِبه و شَبَه مى گويد: غرض از آن ترسيم كردن يك چيز براى شنونده است . آنگاه مى افزايد: مَثَل ، به معناى جمله يا داستانى است كه معناى مورد نظر گوينده را به شيوه استعاره تمثيلى به ذهن شنونده منعكس مى نمايد، چون : مثل الذين حملوا التوراة ثم لم يحملوها كمثل الجمار يحمل اءسفار، (911) آنگاه به معناى توصيف كردن اشاره مى كند و تعبير: انظر كيف ضربوا لك الاءمثال (912) را به اين معنا مى گيرد. (913)

با ملاحظه كاربردهاى گوناگون كلمه مثل و امثال در قرآن كريم مى توان استنباط كرد كه بى گمان تمثيل به معناى توصيف كردن ، همچنين تشبيه حقايق معقول به نمودهاى محسوس ، و نيز ضرب المثل يا قول سائر يافت مى شود، اما نسبت دادن داستانهاى خيالى و رمان گونه به قرآن ، هرچند با انگيزه تربيت انسان ، با دشوارى جدى روبه روست ؛ (914) زيرا توصيف معناى مورد نظر به وسيله مَثَل براى تقريب به ذهن شنونده امرى متعارف و راهى آسان براى تبيين حقايق است . (915) به ديگر سخن ، زبان از كنه به سطح ، نوعى زبان متعارف براى تفهيم حقايق است كه دشواريهاى زبان فنى را ندارد.

علامه طباطبايى (ره ) در آيه اى كه حق و باطل را به آب و كف مانند مى كند (رعد، 17) مى نويسد:

( اين مثال به ما مى گويد كه واقعيتهاى عالم مشهود، نمودهاى مناسبى براى ترسيم عالم غيب و حقايق معنوى است . از اين رو مَثَل باورهاى درست در نفس مومن ، چونان آب فروريخته از آسمان است كه در رودهاى گوناگون جارى مى شود و مردم از آن بهره مى برند و دلهاى آنان زنده مى شود و خير و بركت در آن قرار مى گيرد. و مَثَل اعتقاد باطل در نفس كافر همانند كفهاى روى سيل است كه دوام و قوام ندارد ) . (916)

مفاد اين برداشت همان تعبير تشبيه معقول به محسوس است كه امرى رايج در محاورات عقلاست ، همچنان كه بيان ضرب المثل در سخن به منظور فهماندن برخى مقاصد نيز با هيچ گونه دشوارى مواجه نيست ؛ زيرا ضرب المثلها در جاى خود داراى يك منشاء عينى بوده اند، هرچند ما از آن آگاه نباشيم . همانند: ولا تكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوة اءنكاثا (917) كه گفته اند اشاره به داستان ريطه آن ، زن احمق در روزگار جاهلى است كه تا چاشتگاه پشم مى رشت و عصرگاه رشته ها را مى گشود. (918) سپس اين داستان ، مثالى شد براى هر كس كه كارهاى انجام يافته را از ميان برد... .

مفهوم ديگرى از تمثيل در قرآن را مى توان در تعبير ( حقايق متنازل ) بيان نمود. علامه طباطبايى ذيل آيه محكم و متشابه (آل عمران ، 7) در ضمن يك تحليل زبان شناسانه - معرفت شناسانه مى نويسد:

فهم عموم افراد بشر، بيشتر با محسوسات سرو كار دارد و نمى تواند مافوق آن را به آسانى درك كند. از سوى ديگر هدايت دينى پروردگار اختصاص به يك گروه خاص ندارد، بلكه بايد تمامى مردم و همه طبقات از آن برخوردار شوند، و نيز از آنجا كه قرآن مشتمل بر تاءويل است ، از اين رو، اين خصوصيات موجب شد، كه بيانات قرآن كريم جنبه مَثَل داشته باشد. به اين معنا كه قرآن كريم معانى اى را كه براى ذهن مردم شناخته شده است گرفته ، معارفى را كه براى مردم ناشناخته مانده در قالب آن معانى در مى آورد تا مردم آن معارف را بفهمند.

آيات قرآن از جمله : انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و انه فى اءم الكتاب لدينا لعلى حكيم ، (919)

هرچند اين نكته را صريحا بيان نكرده و به كنايه و اشاره گذرانده ، لكن به اين اشاره اكتفا نكرده ، آن را با يك مثل كه براى حق و باطل زده ، بيان فرموده است :

اءنزل من السماء ماء فسالت اءودية بقدرها فاءحتمل السيل زبدا رابيا و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حلية اءو متاع زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الباطل فاءما الزبد فيذهب جفاء و اءما ما ينفع الناس فيمكث فى الاءرض كذلك يضرب الله الاءمثال . (920)

/ 192