تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت مرد گريزان از شتر مست كه به چاه مى افتد (45) (تصوير حال انسان در گذراندن روزگار حيات و غفلت وى از آخرت ) و داستان شير و خرگوش (46) كه برزويه طبيب آن را در كليه و دمنه آورده ؛ داستان بلبل و مور، از سعدى ، (47) قصه غلام بازرگان (هبوط انسان در دنيا و عروج وى ) از مرزبان نامه ، (48) مردان جزيره بوزينگان ، (49) حمامة المطوقة (50) از اخوان الصفا، (رمز تعاون يا رمز جانهاى علوى گرفتار دام تن )، داستان طوطى و بازرگان (51) (حكايت جان و تن )، شاه و كنيزك (52) (رمز جان و تن ) از مولوى و سياحت زائر (The spilgrim progress) از جان بانى ين (1688)، همه از نمونه هاى تمثيلات رمزى هستند.

چنانكه رساله هاى حى بن يقظان (پير زنده دل )، رسالة الطير (مرغى كه در دام افتاده ) و سلامان و ابسال (دو برادر) از ابن سينا (428 ه‍) و رساله هاى قصه الغربة الغربية ، آواز پر جبرئيل ، عقل سرخ ، مونس العشاق ، لغت موران ، فى حالة الطفولية و... از سهروردى و عبهر العاشقين روزبهان بقلى (606 ه‍) و منطق الطير عطار و مانند اينها را نيز مى توان از نمونه هاى تمثيل رمزى برشمرد.

نكته مهم در اين گونه داستانها آن است كه در پرتو ذهن خيال پرور گوينده ، اشياء حيوانات ، بلكه مفاهيم انتزاعى چون عقل ، عشق ، حسن و حزن ... به طور مجازى شخصيت (Personification) پيدا كرده اند. چون مناظره عقل و عشق در كنز السالكين خواجه عبدالله (481 ه‍) و مونس العشاق شيخ اشراق و... .

اين زبان رمزى و تمثيلى به طور مستقيم از واقعيت حكايت نمى كند و اساسا واقعيتى وراى پيامهاى معنوى ، عرفانى و يا اجتماعى آنها نيست ؛ هر چند ممكن است واقعيتى مبناى آن پيام باشد. از اين رو، در پيمانه اين قصه ها بايد در جستجوى دانه معنا بود؛ چرا كه اگر به دنبال مفاد لفظى آنها باشيم با مشكل مواجه مى شويم .




  • اين كليله و دمنه جمله افتراست
    اى برادر قصه چون پيمانه اى است
    انه معنى بگيرد مرد عقل
    ننگرد پيمانه را گر گشت نقل



  • ورنه كى با زاغ لك لك را مراست
    معنى اندر وى مثال دانه اى است
    ننگرد پيمانه را گر گشت نقل
    ننگرد پيمانه را گر گشت نقل



زبان اسطوره اى

افزون بر آنچه گفته آمد، نوع ديگرى از داستانها در زبان وجود دارد كه هيچ گونه محتوا و پيام دينى ، اخلاقى يا اجتماعى ندارد. اساس اين نوع از زبان ، تخيل محض و رهاورد آن صرفا اسطوره هاى سرگرم كننده است ؛ مانند اساطير خيالى منسوب به اديان و خدايان برساخته تخيل بشر و از جمله داستانهاى افسانه اى ايران باستان كه شاهنامه و خداينامه ، از سلسله هاى پيشداديان و كيانيان نقل كرده اند (53) و تعداد بسيارى از رمانهايى كه در روزگار ما نگاشته مى شود.

واژه اسطوره ، اسطور و اسطاره را سخن پريشان و بيهوده ، سخن باطل ، افسانه ، قصه هاى دروغ و بى سامان معنا كرده اند. (54) در قرآن كريم ( لهو الحديث ) بر اسطوره ها و داستانهاى خيال پردازانه محض اطلاق شده است : (55)

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم ... (56)

اذا تتلى عليه آياتنا قال اءساطير الاءولين (57)

كاوش در علل و زمينه هاى پيدايش تمثيلهاى رمزى و زبان اسطوره اى نشان مى دهد كه روح حاكم بر اين زبان ، تاءثيرگذارى و تحريك مخاطب و جنبه كاركردى زبان است كه اين قالب را براى اداى منظور خويش برگزيده است . در اينجا مهم آن است كه روشن شود آيا مى توان رمز، به معناى رازگونه و معماوار سخن گفتن ، را به زبان قرآن نسبت داد يا نه ؟ اگر پاسخ آرى است ، حدود آن تا چه پايه است . از سوى ديگر، اين پرسش اساسى تر مطرح است كه : ( آيا تمثيلهاى رمزى صرفا ساختگى براى مقاصد اخلاقى و معنوى ، كه در عرف انسانى رايج است ، همچنين مجازهايى كه جنبه هنرى محض دارد و مبناى اسطوره (فولكلور) است ، (58) آيا در قرآن مجال بروز و ظهور دارد و مى توان چنين زبانى را به قرآن نسبت داد يا نه ؟ ) اين سوال از پرسشهايى است كه هر چند پاسخ اجمالى به آن منفى است ، ولى نيازمند بررسى و تدقيق است و در فصول آينده دنبال خواهد شد.

/ 192