4. زبان ذو مراتب
مكرر اشارت رفت كه قرآن هدايت انسان را رسالت خويش قرار داده است كه ثمره آن رشد و شكوفايى استعدادهاى خاص انسانى و تعالى من علوى و رُقاى وجودى است .چنان كه بالعيان مى دانيم سرشت انسان طالب كمال مطلق است و ذات انسان ، ذاتى است بى قرار كه هماره در پى دستيابى به هدفى برتر و بالاتر است .وحى الهى كه ترجمان هستى انسان است ، فطرت آدمى را مخاطب خويش مى خواند، و پيام خود را به سوى او روان مى سازد و گام به گام او را به سوى كمال واقعى پيش مى برد.بدين روى آموزشگاه تربيتى قرآن با معانى تو در تو و سطوح گونه گون ظهر و بطن ، براى هيچ مرتبه اى از مراتب رشد و حركت معنوى انسان فاقد پيام مناسب نيست . قرآن ، هم حق ستيزان گريزپا را دعوت مى كند كه به سوى حق باز آيند و فطرت افلاكى خويش را در خاك تيره نيالايند:( اذهب الى فرعون انه طغى * فقل هل لك الى اءن تزكى * و اءهديك الى ربك فتخشى (1163) ) ؛
( وقد خاب من دساها (1164) )
و هم راكدان و در جازدگان را به تكاپو مى خواند كه : و اءن ليس للانسان الا ما سعى (1165) و هم رهروان گوناگون صراط مستقيم (آرام روان ، چابك سواران و تيز پروازان ) را مشمول خطاب خويش قرار مى دهد كه : فاذا فرغت فانصب ؛ (1166) زيرا نداى گذر از وضع موجود به وضع مطلوب ، دعوتى است مدام ، كه پاسخ به اين دعوت نيز تلاشى بى پايان را مى طلبد، هر چند آن را سمت و سويى معلوم است : و اءن الى ربك المنتهى . (1167)بنابر اين وقتى قرآن از زياد شدن هدايت و ايمان سخن مى گويد، معلوم مى شود كه هدايت و ايمان ذو مراتب است ، هم از اين روى روشن مى گردد زبان قرآن ، نيز زبانى ذو مراتب و چند سطحى است :
( و يزيد الله الذين اهتدوا هدى (1168) ) ؛
( يا اءيها الذين آمنوا آمنوا بالله و رسوله (1169) ) ؛
( و اذا تليت عليهم آياته زادتهم ايمانا... (1170) ) .چنانكه روشن است ايمان از مقوله گروش است و اين گروش مسبوق به نوعى معرفت و نگرش . بدين روى تلاوت آيات منشاء دو حقيقت است : يكى معرفت و ديگرى ايمان .امام خمينى (ره ) در همين زمينه مى نويسد:و بايد دانست كه در اين كتاب جامع الهى به طورى اين معارف ، از معرفة الذات تا معرفة الافعال ، مذكور است كه هر طبقه به قدر استعداد خود از آن ادراك مى كنند؛... چنانكه كريمه : هو الاءول والاخر و الظاهر و الباطن ، (1171) و كريمه : الله نور السماوات والاءرض (1172) و كريمه و هو الذى فى السماء اله و فى الاءرض (1173) و كريمه ( هو معكم ) (1174) و كريمه ( اينما تولوا فثم وجه الله ) الى غير ذلك در توحيد ذات ، و آيات كريمه آخر سوره حشر و غير آنها در توحيد صفات ، و كريمه و ما رميت اذ رميت ولكن الله رمى (1175) و كريمه : ( الحمد لله رب العلمين ) و كريمه : يسبح لله ما فى السماوات و ما فى الاءرض (1176) در توحيد افعالى ، كه بعضى به وجه دقيق و بعضى به وجه دقيق عرفانى دلالت دارد، براى هر يك از طبقات علماى ظاهر و باطن طورى شفاى امراض است و در عين حال كه بعضى آيات شريفه ، مثل آيات اول ( حديد ) و سوره مباركه ( توحيد ) به حسب حديث شريف كافى براى متعمقان از آخرالزمان وارد شده ، اهل ظاهر را نيز از آن بهره كافى است و اين از معجزات اين كتاب شريف است و از جامعيت آن است . (1177)علامه طباطبايى (ره ) از اين خصوصيت ، يعنى مراتب چند سطحى معانى قرآن چنين ياد مى كند:قرآن از نظر معنا مراتب مختلفى دارد، مراتبى طولى كه مترتب و وابسته به يكديگر است ، و همه آنها در عرض يكديگر قرار ندارد، تا دشوارى استعمال يك لفظ در بيشتر از يك معنا، يا مشكل عموميت مجاز، و يا دشوارى لوازم متعدد براى ملزوم واحد، پيش آيد. چه اينكه همه اين معانى طولى ، معانى مطابقى است و الفاظ آيات به دلالت مطابقى بر آن دلالت دارد، البته هر معنايى متعلق به مرتبه اى از فهم است . (1178)