تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اوريگن

اوريگن origen (185 - 254 م) از معروف ترين فيلسوفان و مفسران مسيحى مدرسه اسكندريه نيز در تفاسيرى كه بر كتاب مقدس نوشت ، كوشيد تا ميان مفاهيم كتاب مقدس با داده هاى علمى و عقلانى ، نوعى وفاق را نشان دهد كه اين تلاشها نيز بيشتر توجه به زبان كتاب مقدس دارد. (103)

او عقيده داشت : كتاب مقدس شامل سه سطح : جسم ، جان و روح است ، انسان بايد به سه طريق كتاب مقدس را در روح خود ثبت نمايد: عموم مردم ، كه به وسيله جسم و از معناى ظاهرى كتاب مقدس مستفيض مى شوند. متوسطان ، كه به وسيله روح و جان آن بهره مى برند و انسانهاى كامل ، كه به وسيله شريعت روحانى ، كه سائر، چيزهاى نيكوى آينده است ، فيض مى برند. (104)

نگرشهاى وى از كتاب مقدس مبتنى بر رهيافت وسيع تفسير تمثيلى و عقيده به زبان تمثيلى و حاكى از توجه عميق به روحانيت كتاب بود تا مفاهيم لغوى و تحت اللفظى آن . او در داستان آدم و شجره منع شده در كتاب مقدس مى نويسد: ( كدام شخص اين قدر بى تمييز است كه تصور كند خدا مانند زارع باغى در عدن در سمت مشرق بنا نمود و در آن درخت حيات را گذارد، به نحوى كه ديده شود و احساس گردد، تا هر كه از ميوه آن ، با دندانهاى مادى اش بخورد، نعمت حيات را دريافت دارد و هر كه آن را بجود از خوبى و بدى بهره مند گردد؟! و نيز كيست باور كند اين سخن را كه خدا هنگام عصر در باغ راه رفت و آدم خود را زير درخت مخفى داشت ؟! من تصور نمى كنم كسى شك داشته باشد كه اين قسمتهاى شبيه به وقايع تاريخى ، اگرچه هرگز به وقوع نپيوستند به عنوان تمثيل . اسرار بسيارى را مكشوف مى دارند ) . (105)

ويل دورانت مى نويسد: ( اوريگن عقيده داشت كه معناى تحت اللفظى كتاب مقدس متضمن دو سلسله معانى عميق تر است . معناى اخلاقى و معناى روحى كه فقط معدودى افراد خاص و پرورش يافته مى توانند به آن معانى رسوخ كنند. او حقيقت سفر پيدايش را به مفهوم تحت اللفظى آن مشكوك مى دانست . ظواهر ناپسند مناسبات يهود با اسرائيل را به عنوان اينكه نمادهايى بيش نيست رد مى كرد، و داستانهايى مانند داستان شيطان كه عيسى را بر فراز كوه بلندى برد تا ملكوت جهان را به او عرضه كند، افسانه مى پنداشت . به گمان او قصه هاى كتاب مقدس براى اين پرداخته شده بود كه حقيقتى روحانى را بفهماند ) . (106)

اوريگن زبان اناجيل را زبان توده هاى افسانه پسند مى دانست . براى آنكه دين توسعه يابد، به زبان مردم و در فضاى تصورات اساطيرى ارائه گرديده ، ولى اعتياد، عشق و ايمانش او را وا مى داشت كه براى همين زبان عامه ، تفسير و تعبير خاصى (تاءويل ) ارائه نمايد. (107)

البته رهيافتهاى تفسيرى وى از كتاب مقدس از سوى دستگاه رسمى كليسا و پاپ آناستاسيوس در سال چهارصد ميلادى محكوم و مطرود شد (108) و سپس در قرن پنجم تئودور (428 م ) در رساله اى به نام ( درباره تمثيل و تاريخ ) ، او را به دليل نفى مفهوم لفظى كتاب مقدس سرزنش كرد و گفت : ( آنها كه كتاب مقدس را از طريق تمثيل تفسير مى كنند، هر چيزى را به عقب برمى گردانند، به طورى كه هيچ فرقى ميان آنچه متن كتاب الهى مى گويد و آنچه روياها در شب مى گويند قائل نمى شوند ) . (109)

كلمنت اسكندرانى

همچنين از جمله شخصيتهاى مسيحى كه در راستاى تفكر فيلون گام مى نهاد، كلمنت اسكندرانى (Clement) بود، او در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم ميلادى مى زيست و از متفكرانى بود كه مى كوشيد ديدگاه افلاطونى و فلسفه يونانى را با سنت مسيحى آشتى دهد. وى عقيده داشت : كتاب مقدس عهد عتيق و عهد جديد منبع معرفت اعلى هستند. (110) او در ارائه اين سنت به جستجوى مفهوم تمثيلى كه حقايق فلسفى عميق را در روايات و احكام انجيل ريشه دار مى دانست ، دست يازيد. (111)

آگوستين

از ديگر چهره هايى كه در تاريخ مسيحيت و كتاب مقدس كوشيد تا انديشه هاى اشراقى افلاطونى را با معتقدات كتاب مقدس هماوا سازد، (112) قديس آگوستين (Augastin .St، 354 - 430 م ) از بزرگ ترين آباى كليسا بود. آگوستين معتقد بود كتاب مقدس ، در اساس ، روش و قابل فهم و دستيابى است . البته او بر آن بود كه صرف پايبندى به قواعد تفسيرى براى درك كتاب مقدس كفايت نمى كند، بلكه آن نور قلبى ، كه به واسطه آن ابهام كتاب مقدس برطرف مى شود، بايد از جانب خدا الهام شود (نقش روحيات مفسر و عوامل فرا زبانى ). بنابر نظر وى خلط معانى حقيقى با معانى مجازى و استعاره اى منشاء اصلى ابهام در كتب مقدس است كه در اينجا روشنگرى الهى در ارجاع مبهمات به بخشهاى روشن راهگشاى معضل است .

/ 192