تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زبان تصويرى مونتگمرى وات

از پژوهندگان معاصر، رهيافت مونتگمرى وات ، از خاورشناسان نيز در زبان دين رهيافتى واقع گراست . وى ديدگاه خويش را در پرتو اين مقدمات شرح مى دهد كه : هر مذهب مى كوشد تا حقايقى درباره خصلت بنيادى يا غايت حيات انسان و عالمى كه ناگزير به زندگى در آن است ، عرضه نمايد، اما اينها قلمروهايى هستند كه ذهن انسان فقط مى تواند به طور ناقص در آنها تدبر كند. واقعياتى كه مذاهب به آنها توجه مى كنند چنان اند كه ذهن انسان قادر نيست مفاهيم كافى از آنها را در خود شكل دهد. زبان انسان در درجه اول به اشيا يا مناسباتى توجه مى كند كه مى تواند آنها را مشاهده كند. مردم وقتى مى خواهند به مطالبى اشاره كنند كه براى آنها واژه هاى اصلى موجود نيست ، از واژه هايى با معناى ثانوى استفاده مى كنند، مثلا مى گويند: ( رودخانه مى رود ) . آنچه رودخانه انجام مى دهد چيزى شبيه دويدن انسان يا جانور است .

آثار عالمانه پر از استعمال زبان به طريق ثانوى است . براى نمونه وقتى سخن از امواج و ذرات نور به ميان مى آيد، يك موج نورى چيزى شبيه موج درياست .

در استنباط مذهبى از دنيا و استعمال ثانوى از زبان ، واژه ( اسطوره ) در دو معنا به كار مى رود؛ يكى ، براى استعمال در نگرش جهانى به مذاهب ابتدايى و بدوى ، كه نشان مى دهد اين گونه مذاهب عارى از حقيقت اند. اسطوره حلول ويراسته جان هيك به همين معناست . اما ( اسطوره ) معناى مثبتى نيز دارد كه در آن حقيقت مذهب به زبان ثانوى توصيف مى شود، كه من پيشنهاد كرده ام به جاى آن از ( زبان تصويرى ) استفاده كنيم . منظور ما از تصوير، ارائه يا باز نمود دو بُعد از يك شى سه بُعدى است ، گرچه اين تصوير تمام ابعاد را بر ما معلوم نمى كند، با اين حال مى تواند بيان يك واقعيت به شمار آيد. اين امر به ما اجازه مى دهد تا بگوييم : اگرچه زبان مورد استفاده ما درباره واقعيتهاى الهى جنبه تصويرى دارد، با اين حال ، به عين واقعيتها اشاره مى كند. (377)

ايان باربور و نگاه جامع به دين

از ميان انديشمندان معاصر ايان باربور نيز از كسانى است كه قائل به واقع نمايى در زبان دين است . موضع او، هم در تحليل نگرش پوزيتيويستها نقادانه است و هم ديدگاه هاى كاركردگرايانه ، كه نقش زبان دينى را نقشى ابزارگونه و محدود به جنبه هاى شخصى ، احساسى و توصيه به يك شيوه زندگى مى نمايد، انكارآميز مى داند.

به اعتقاد وى ، هم تصوير گسترده ترى از معرفت بخش بودن عقايد دينى لازم است و هم روند جامع ترى - چون ربط با داده ها، انسجام ، جامعيت و مانعيت - براى آزمون عقايد دينى ، تا بتوان توازيها و تفاوتهاى زبانى و روش علم و دين را بازبينى نمود. او ضمن پذيرش نقشهاى مكمل و غير معارض علم و دين و تمايز نقش زبان علم (پيش بينى و مهار) و دين (پرستش و اهتدا)، تحليلهاى اصالت وسيله اى دين از سوى تحليلگران زبانى را، كه نقشهاى معرفتى زبان دينى را ناديده مى گيرند، به شدت نفى مى كند و ديوار سترگش ميان زبانهاى گوناگون تحليلگران را مردود دانسته ، مفيدانگارى دين را بدون اذعان به حقانيت آن ناقض غرض مى شمارد.

او مى گويد، زبان پرستش خود شامل احكامى است مربوط به آنچه انسان مى پرستد. تعهد، مستلزم مقدار معرفتى است از آنچه انسان خود را بدان متعهد مى سازد. به سخن ديگر بايد از رابطه بين زبان دينى و موضوع و متعلق پرستش ‍ و تعهد سوال كنيم ، نه صرفا از ذهن عالمى كه آن را به كار مى برد. بايد پژوهش ما متوجه اعتبار متعلق علاقه واپسين و همچنين نقش علاقه واپسين در حيات انسان باشد. اگر مردم دعاوى حقيقى و حقانى دين را نپذيرند، كاربردهاى چندگانه آن هم به جايى نخواهد رسيد، چه زبان دينى با فحواهايى كه دار صاحب مرجع و داراى ما بازاى خارجى مى نمايد و در غياب همه عناصر معرفتى يا معرفت بخش ، تعهد همانا يك هوا و هوس دلخواهانه خواهد بود. ديانت هرگز صرفا قبول فكرى - عقلى نيست ، ولى همواره مستلزم آن است .

سرانجام وى نتيجه مى گيرد كه علم و دين با وجود تفاوتهايى كه در زبان دارند در بدهكارى به حقيقت و يك اشتياق به شناخت ، مشترك اند. پرسشهايى كه در هر يك از اين دو حوزه طرح مى شود، از ريشه متفاوت است ، ولى دعاوى معرفتى (Claims Cognitive) دارند و هر دو در قصد و برخورد خويش اصالت واقعى اند. ما در دين - چنانكه در علم - يك اصالت واقع انتقادى مى جوييم ، كه حافظ همان حقيقتهايى است كه در تحليل پوزيتيويستى و تحليل زبانى ملحوظ است ، بى آنكه محدود به ( ملخص داده ها ) يا ( مجعولات مفيد ) بشود. از وظيفه ارزيابى معرفتى دين نمى توان طفره رفت ، هرچند كه هيچ روند ( تحقيق پذيرى تجربى ) بر آن قابل اطلاق نباشد. در الهيات ، على الخصوص شاءن و منزلت (منطقى ) عقايد دينى و نقش آنها بايد پژوهش شود. (378)

/ 192