نيز در اين متون مسئله ترك اولى در مورد آزمون شجره ممنوعه تعبير به جستجوى آب حيات و جستجوى حقيقت شده و گفته شده كه او مقهور اراده جبرى خداست تا از جستجوى درك حقيقت روى برتابد و آرزوى ملك جاويدان و رقيب خدا شدن را در سر نپرورد! ( خداوند خدا آدم را گرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا كار آن را بكند و آن را محافظت نمايد. و خداوند خدا آدم را امر فرموده گفت از همه درختان باغ بى ممانعت بخور، اما از درخت معرفت نيك و بد، زنهار نخورى ؛ زيرا روزى كه از آن خوردى هر آينه خواهى مرد ) (سفر پيدايش 2: 16 - 18) ( و مار، از همه حيوانات صحرا كه خداوند خدا ساخته بو هوشيارتر بود و به زن گفت آيا خدا حقيقتا گفته است كه از همه درختان باغ نخوريد؟ زن به مار گفت : از ميوه درختان باغ مى خوريم ، لكن از ميوه درختى كه در وسط باغ است خدا گفت از آن مخوريد و آن را لمس مكنيد، مبادا بميريد، مار به زن گفت : هر آينه نخواهيد مرد، بلكه خدا مى داند در روزى كه از آن بخوريد چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نيك و بد خواهيد بود... ) (سفر پيدايش 3: 1 - 6).
3. تعطيل عقل
مسيحيت پولسى و رسميت يافته ، از همان آغاز پايه انديشه خود را بر عاطفه و احساس و ايمان گروى احساسى به جاى دين ورزى عقلانى گذاشت تا هيچ گونه ناسازگارى با انديشه هاى چند خدايى و شرك آلود يونانى نداشته باشد.در آيين پولسى ، يعنى روشنفكر يونانى مسلك كه دشمن مسيح و مسيحيان بود، تمام انديشه هاى مشركانه سابق در قالب تجسد، فدا، صليب و مثلث اب و ابن و روح القدس ظاهر شد كه راز ناگشودنى است . در اين مسلك شريعت و تكليف مرفوع و محبت جايگزين همه چيز شد كه از آن هيچ مزاحمتى براى هيچ كس پديد نمى آمد و اين انديشه بالطبع باب ميل حاكمان ستمگر بود.مسيحيت محقق اى همان آغاز بناى خويش را بر طرد عقل قرار داد، ترتوليان (150 - 230 م ) تصريح كرد كه ( ايمان مى آورم چون امرى نامعقول و بى معناست ) و همو اظهار داشت آتن (مظهر عقل گرايى ) چه كارى به اورشليم (مظهر مسيحيت ) دارد؟... (410) از منظر نگاه اهل كتاب ( ايمان ، به صليب آويختگى عقل است ) . (411)
4. تحديد علم
بايد بر امور پيشين اين رخداد را نيز بيفزاييم كه دستگاه اقتدار كليساى پولسى پس از رسميت يافتن و شكل گيرى از قرن چهارم ، دستيابى به هر گونه دانش و بينشى را تنها در مضمون كتاب مقدس و تفسير ارباب كليسا، ممكن و مجاز دانست ، در نتيجه تمامى زمينه هاى رشد فكرى ، و علمى مسدود گرديد و تنها تفاسير جهان شناختى يونانى كه آميخته به مفاد دينى تحريف شده بود، نگاه مقبول علمى قلمداد شد و هرگونه فكرى جز آن مردود به شمار آمد. (412)
5. تهافتهاى درونى متون مقدس
باورمندان دين وحيانى ، همه اين پيشفرض را پذيرفته اند كه سخنان خدا و پيامبران او نمى تواند متهافت و متناقض باشد، چه اينكه علم و حكمت محدوديت ناپذير خدا و عصمت انبياى او در تلقى و ابلاغ پيام خدا، مستند اين پيش فرضهاست . اما با توجه به اين حقيقت كه كتابهاى مقدس عهد عتيق و عهد جديد رهاورد فهم و برداشت و علايق و سلايق صدها انسان ، با انگيزه هاى گوناگون است كه به گفته قاموس كتاب مقدس (413) در مدت هزار و پانصد سال تاليف گشته ، از اين رو بسيار طبيعى است كه اين نوشته ها، ناسازگاريهاى فراوانى در خود داشته باشد.از سوى ديگر مشاهده مى شود كه صرفنظر از تفاوتهاى جدى سبك ، در موارد متعددى از محتواى اين نوشته ها ناهمخوانى و تعارض به چشم مى خورد. براى مثال در جايى گفته مى شود:جميع آنانى كه از اعمال شريعت هستند زير لعنت مى باشند... . هيچ كس در حضور خدا از شريعت عادل شمرده نمى شود... مسيح ما را از لعنت شريعت فدا كرد چون كه در راه ما لعنت شد چنان كه مكتوب است : ملعون است هركه بردار آويخته شود. (غلاطيان 3: 10 - 13)، ( و شريعت لالاى ما شد تا ما را به مسيح برساند، ليكن چون ايمان آمد ديگر دست لالا نيستيم ) (غلاطيان 3: 24 - 25)، ( و شريعت منشاء توليد گناه و مرگ است ) (روميان 3: 20، 7 - 11.)اما در جاى ديگر، همين گوينده كتاب مقدس ، يعنى جناب پولس ، مى گويد:پس آيات شريعت را به ايمان باطل مى سازيم ؟ حاشا، بلكه شريعت را استوار مى داريم . (روميان 3: 31)، خلاصه شريعت مقدس است و حكم مقدس و عادل و نيكو (روميان 7: 13.)