تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. محتواى قرآن

برخلاف نارساييهاى ويرانگر در متون دينى اديان ديگر، متن قرآن كريم و محتواى معارف آن از ويژگيهاى منحصر به فردى برخوردار و نشان از استوارى و حقانيت آن است .

الف ) خداى جهان از ديدگاه قرآن ، در مقايسه با تمام ژرف انديشيهاى بشرى در زمينه مبداء عالم ، تفاوتى چشم گير با همه دارد. خداى قرآن آن ، ذات يگانه واجد همه كمالات هستى است كه پيراسته از نقايص و خصايص موجودات مادى و امكانى است : ( ولله الاءسماء الحسنى . ) (439)

او در عين قرب وجودى و احاطه قيومى برتر از تخيل بشرى است . خدا، آفريدگار و در عين حال مدبر همه هستى است و جهان وجود آن به آن جلوه نمايى خويش را از او مى گيرد: يساءله من فى السماوات و الارض كل يوم هو فى شاءن . (440) افعال الهى براساس فيض ، رحمت ، حق و اهدافى حيكمانه صورت مى پذيرد: ما خلق الله السماوات والارض و ما بينهما الا بالحق (441) ، و ما كان عطاء ربك محظورا. (442)

توحيد قرآن ، توحيد خالقيت ، ربوبيت و الوهيت است كه اين مراتب از هم انفصال ناپذيرند. يعنى همان گونه كه آفريدگار همه موجودات امكانى ، ذات يگانه خداست ، اداره امور جهان نيز از آن خداست و هيچ وجود ديگرى مستقلا هيچ گونه نقشى از خود ندارد و بالاخره آنكه پرستش و ستايش نيز تنها درخور آن ذات يگانه و مبداء همه كمالات هستى است و لاغير.

قرآن در ارائه راه هاى خداشناسى ، تمام راه هاى آيات ( آفاقى ) و ( انفسى ) ، تعمق عقلانى و تصفيه درونى را به روى مخاطبان باز مى بيند: سنريهم آياتنا فى الاءفاق و فى اءنفسهم حتى يتبين لهم اءنه الحق . (443)

قرآن توحيد را مطابق عقل و هماهنگ با فطرت دانسته ، شرك را زاييده تقليد، تخيل و پندار مى شمارد: ( اءفى الله شك فاطر السماوات و الاءرض ؛ (444) ) ( خلق السماوات بغير عمد ترونها و اءلقى فى الاءرض رواسى اءن تميد بكم و بث فيها من كل دابة و اءنزلنا من السماء ماء فاءنبتنا فيها من كل زوج كريم ، هذا خلق الله فاءرونى ماذا خلق الذين من دونه بل الظالمون فى ضلال مبين ؛ (445) ) آسمانها را بس تون مرئى آفريد، و در زمين كوه ها افراشت تا از اضطراب و لرزش ‍ بازش دارد و از هر نوع جنبده اى بر آن پراكند، و از آسمان آى فرستاديم و به وسيله آن انواع گونه گونى از جفتهاى گياهان رويانديم . اين آفرينش خداست ، پس به من نشان دهيد معبودانى كه غير او هستند چه چيز را آفريده اند؟ بلكه ستمگران در گمراهى آشكارند ) .

ب ) انسان شناسى و تفسير حيات و سرنوشت انسان در قرآن نيز حاكى از شكوه اين نگاه است . توجه قرآن به ساحتهاى گونه گون جسم ، روح و عقل انسان ، توجه به مبداء، منتها و مسير حركت انسان ، و اينكه از كجا آمده ؟ چرا آمده ؟ در كجا هست ؟ به كجا مى رود؟ چه آرمانهايى را مى جويد؟ دلبستگيهاى او چيست ؟ چگونه بايد باشد و چه بايد بكند و فرجام حيات وى چه خواهد شد؟ هر يك خواندنى و شنيدنى است : ولقد خلقنا الاءنسان من سلالة من طين ثم جعلناه نطفة فى قرار مكين ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فكسونا العظام لحما ثم اءنشاءناه خلقا آخر فتبارك الله اءحسن الخالقين ثم انكم بعد ذلك الميتون ثم انكم يوم القيامة تبعثون . (446) انسان ، در تفسير قرآن آميزه اى از جسم و جان است و مرگ تنها پايان يك شكل از زندگى و دريچه اى به سوى عالم بيكران و حيات جاودان است : و ان الدار الآخرة لهى الحيوان لو كانوا يعلمون . (447)

انسان قرآن به رغم ترسيم متون دينى تحريف شده يهودى - مسيحى ، داراى خباثت ذاتى نبوده بلكه داراى دو وجهه ملكى و ملكوتى و فطرتى خداجوست . او افزون بر داشتن طبيعت جمادى ، نباتى و حيوانى ، داراى نيروى ( ادارك و شعور ) و ( اختيار ) است . خصيصه هايى كه او را فرزند بالغ هستى ، خليفه و امانت دار و مظهر صفات خدا در روى زمين و نگارنده سرنوشت خويش معرفى مى كند: انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا. (448)

بر پايه اين چشم انداز، سرشت هر انسانى هم خاستگاه الهى و متعالى است و هم كانون تمايلات طبيعى ، تا خود به كدام سوى گام نهد:

و نفس و ما سواها فاءلهمها فجورها و تقواها. (449)

از آنجا كه در منظر قرآن كريم ، آفرينش جهان و انسان ، حكيمانه و هدفمند است ، عالم هستى ظرف كنش و واكنش ‍ است و افزون بر سراى ديگر، در همين عالم نيز هر شخصى دستاورد تلاش ، نيك و بد رفتارها و انگيزه هاى اختيارى خويش را دريافت مى كند: ( و اءن ليس للانسان الا ما سعى ، (450) ) ( ولا تزر وازرة وزر اءخرى ؛ (451) ) و ( ان اءحسنتم اءحسنتم لاءنفسكم و ان اءساءتم فلها. (452) )

از اين رو نه مجالى براى خريد و فروش بهشت و جهنم باقى مى ماند و نه زمينه اى براى تحمل بار گناه ديگران :

كل نفس بما كسبت رهينة . (453)

ج ) بعثت و پيامبرى در نگاه قرآن ، رسالتى الهى براى هدايت انسان به سوى كمال مطلوب است . انبياى الهى پيام آوران نجات و رهايى بشر و زمينه سازان تعالى وجود انسانى اند. نبوت موهبتى خدايى است كه در شايسته ترين استعدادها و ظرفيتهاى بشرى قرار مى گيرد.
عصمت در دريافت پيام خداوند و حفظ و ابلاغ آن به مردم و همين طور عصمت در مقام عمل به وظيفه شخصى به حكم عقل و تصريح قرآن ، از اساسى ترين شرطهاى نبوت است .

/ 192