تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن - نسخه متنی

نویسنده: محمد باقر سعيدى روشن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تصوير قرآن از سيره علمى و عملى رسولان برگزيده الهى آن است كه ايشان بهترين ، پاك ترين و راستگوترين انسانها بوده (انعام ، 85 - 86)، دعوت و رفتار آنان نمود باور توحيدى و مظهر صفات الهى ايشان است :

و ما اءرسلنا من قبلك من رسول الا نوحى اليه اءنه لا اله الا اءنا فاعبدون . (454)

آنان با كمال عقلانى ، سلامت فطرى ، صداقت ، امانت و پاكى ، دلسوزترين افراد براى همنوعان خويش و نمونه هاى راستين معرفت و تلاش در بهسازى زندگى دنيا و آخرت مردم بوده ، هرگز سخنى جز حق و رفتارى جز نيك نداشته اند (اعراف ، 105، انبياء، 72 - 73)؛ لقد جاءكم رسول من اءنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمومنين رؤ وف رحيم . (455)

د) وحى تشريعى در قرآن كريم صرفنظر از كاربردهاى گوناگون لغوى آن ، اصطلاح خاصى است كه نشان دهنده ارتباط ويژه خدا با پيامبران برگزيده و القاى پيام هدايت انسانها به انبياى عظام است :

كذلك يوحى اليك و الى الذين من قبلك الله العزيز الحكيم . (456)

معرفت وحيانى غير از معرفت تجربى ، عقلى و عرفانى است و تنها در دسترس برخى انسانهاى برگزيده قرار مى گيرد كه صلاحيت و توان دريافت اين نوع پيام از جهان غيب را دارايند.

به سخن ديگر وحى در قرآن كريم هرچند، به نوعى ترجمان ربوبيت گسترده خدا در پهنه گيتى است ، ولى متناسب با سطح وجود هر يك از موجودات تحقق مى يابد: ربنا الذى اءعطى كل شى ء خلقه ثم هدى . (457)

اما وحى نبوى حاكى از ربوبيت تشريعى خاص الهى در سرنوشت و هدايت خاص انسانهاست كه پيامبران آن را جريان مى دهند. و آنان از طريق ارتباط غيبى و دريافت معرفت وحيانى واسطه اجراى ربوبيت تشريعى خدا هستند، كه حاصل ارتباط غيبى آنان ، همان دين الهى و كتاب آسمانى است .

وحى تشريعى شهود ويژه اى است كه تنها براى پيامبران الهى رخ مى دهد و پرتو آن مشاهده عيانى حقيقت ، هيچ ترديد و وسوسه اى را بر نمى تابد و عصمت از مقومات اساسى آن است : عالم الغيب فلا يظهر على غيبه اءحدا الا من ارتضى من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم اءن قد اءبلغوا رسالات ربهم و اءحاط بما لديهم و اءحصى كل شى ء عددا؛ (458) اوست داناى پنهان ، كه هيچ كس را از غيب خويش آگاه نمى سازد؛ مگر پيامبرى كه بپسندد، پيشاپيش و پشت سر او نگهبانانى را قرار دهد تا معلوم بدارد كه رسالت پروردگارشان را گزارده اند و به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و هر چيز را به شماره مى شمارد.

ما گرچه با حقيقت وحى تشريعى به طور مستقيم ارتباط نداريم و آن را در خود تجربه نمى كنيم ، لكن آثار و نشانه هاى آن گواه گوياى وجود آن است . وحى قرآنى تنها وحى اى است كه به ( اعجاز ) خود، راز الهى بودن خويش را تبيين و مدلل مى سازد.

از آنجا كه فلسفه ضرورت وحى تشريعى به حكم عقل همان فلسفه آفرينش انسان است و خداوند با توجه به ويژگى وجودى ، ميزان آگاهيهاى متعارف بشرى - حس ، عقل ، شهود - راه وحى را به منظور تكميل آگاهى وى براى ارتقاى وجودى در ميان بشريت قرار داده است . بدين منظور خداوند به احاطه قيومى و علم و قدرتى كه بر تمام آفريدگان و وسائط جريان تدبير عالم دارد، وحى تشريعى و پيام هدايت انسان را همان گونه كه لازمه كمال و سعادت اوست ، بى كم و كاست به مخاطب نهايى و مقصد آن ، كه تمام انسانها هستند مى رساند، از اين رو مجال ديدگاه ( تجربه پذيرى ) و ( تعبير آفرينى ) از سوى پيامبران منتفى است . افزون بر اين ، همان گونه كه ياد شد، در وحى قرآنى افزون بر معنا، گزينش و تعيين واژگان و جملات براى رساندن معانى مورد نظر نيز فعل خداوند متعال است و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عين همان چيزى را كه دريافت كرده ، به مردم ابلاغ مى كند، حتى : قل ، اقرء، فاصدع ، بلغ ، اعرض و مانند اين اوامر و تعابير كه متوجه شخص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است .

ه‍) اعجاز در نگاه اسلامى و آموزه هاى قرآن ، نه هر كار خارق عادت و سحر و افسون ، بلكه آن كار شگفتى است كه پيامبران الهى به رغم قوانين عادى و جارى طبيعت ، به منظور اثبات رسالت خدايى خويش و به اذن خدا انجام مى دهند، امورى كه انسانهاى عادى از انجام مانند آن ناتوان اند.

كارهاى پيامبران از لحاظ هدفها، قلمرو و شعاع كار، استناد به فرا طبيعت و قدرت بيكران خدا، سيره و منش رفتارى انجام دهندگان و ابزارها و وسائل كاربردى ، با امور خارق عادت ديگر بسيار متفاوت است . (459)

همان گونه كه اشارت رفت معجزه ، در كنار قرائن و نشانه ها، محتواى دعوت انبياء بشارت انبياى پيشين ، يكى از راه هاى اثبات نبوت و نشان حقانيت مدعى نبوت است : لقد اءرسلنا رسلنا بالبينات . (460)

/ 192