تحليل زبان قرآن و روش شناسى فهم آن نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
در اين نگرش عقل برهانى و قطعى داراى اعتبار ذاتى ، و يكى از منابع احكام اسلامى است ، يعنى اگر در موردى عقل حكم قطعى داشت ، حجت و معتبر است . بنابر اين اگر عقل خود يكى از مبادى ارجاع انسان به دين و از منابع دين و اساسى ترين سرمايه حيات وجود آدمى است ، چگونه مى تواند مدعى شد آفريدگار انسان ، كه دين را براى بيدارى و شكوفايى عقل و فطرت وى فرستاده ، انسانها را به چيزى بر خلاف عقل و فطرت فرا خواند و چگونه مى توان تعارض عقل با دين را مطرح كرد؟ (475) به تعبير حكيم متاءله ، ملا صدرا، حاشا كه احكام نورانى خداوند با معارف يقينى و ضرورى ناسازگار باشد. (476)ز) علم و معرفت در اسلام از اساسى ترين ويژگيهاى انسان به شمار مى رود. قرآن آغاز كار خويش را با امر به قرائت آغاز كرده و در جايى ديگر قلم را ارجمندترين وسيله اى مى داند كه باعث ساخت و ساز فرهنگى در حيات بشر است : اقراء باسم ربك الذى خلق ... الذى علم بالقلم علم الاءنسان ما لم يعلم ... (477) و ( ن و القلم و ما يسطرون . ) (478)واژگان علم و مشتقات و نظاير آن و افزارهاى مرتبط با تعليم و تعلم از جمله پر بسامدترين واژگان در قرآن كريم است . امتياز ويژه اى كه خداوند برا انسان نام مى برد و آن را ملاك خلافة اللهى و سجده فرشتگان معرفى مى كند، آگاهى به اسماى حقايق از سوى خداوند است : و علم آدم الاءسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة فقال اءنبئونى باءسماء هولاء ان كنتم صادقين . (479)پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در آيه اى ، به استناد وحى الهى ، ويژگى دعوت خود و پيروان خود را همراهى با بصيرت و آگاهى معرفى مى كند: قل هذه سبيلى اءدعوا الى الله على بصيرة اءنا و من اتبعنى . (480)نيازى به بازگفت نيست كه ( ايمان ) نوعى گرايش قلبى و دلبستگى است ، و عقدالقلب و دل در گرو ايمان خدا نهادن ، بدون آگاهى و معرفت ، بنايى لرزان است كه با كوچك ترين رخدادى از ميان خواهد رفت . (481) همچنان كه از جمله شروط تحقق تكليف بر هر انسان ، آگاهى و اتمام حجت از ناحيه خداست . در قرآن كريم مكرر تاكيد شده است كه خداوند هيچ فرد و جمعى را پيش از اتمام حجت مواخذه نمى كند (قبح عقاب بلابيان )، اما با اين وصف به دليل ارزش ذاتى علم و معرفت ، خداوند متعال مجارى گوناگون معرفت يابى انسان را يادآور شده ، كوتاهى در تحصيل علم براى ارتقاى معنوى وى را پذيرفته نمى داند: والله اءخرجكم من بطون اءمهاتكم لا تعلمون شيئا و جعل لكم السمع و الاءبصار و الاءفئدة لعلكم تشكرون . (482) همچنان كه دين ورزى بدون آگاهى و معرفت نيز نمى تواند منشاء رستگارى انسان شود، بلكه ممكن است انسان را از هدف دورتر كند. (483)ذكر منابع گوناگون شناخت چون عالم هستى ، طبيعت ، تاريخ ، و دوران انسان آفاق و انفس ، همچنين تاكيد بر ضرورت جستجوى دانش يقينى و پرهيز از اعتماد بر حدس و گمان ، از شگفتيهاى آموزه هاى قرآن در ارتباط با بعد حقيقت جويى و معرفت خواهى انسان است : ولا تقف ما ليس لك به علم . (484)در حديث مشهور نبوى است كه : طلب العلم فريضة على كل مسلم .همچنين بيان شده است كه حكمت گمشده مومن است ، و از هر كس و در هر جاى آن را جست بايد اخذ كند. اميرالمومنين على (عليه السلام ) در حديث معروفى به كميل ابن زياد ارزش انسانها را بر پايه دانش چنين تعيين فرمود: يا كميل ، ان هذه القلوب او عية فخيرها او عاها، فاحفظ عنى ما اقول : الناس ثلاثه فعالم ربانى و متعلم على سبيل النجاة و همج الرعاء لم يستضيئوا ينور العلم ؛ (485) اى كميل ! به راستى اين دلها گنجينه رازهايند و برترين آنها، رازدارترين آنهاست ، پس آنچه مى گويم از من نگه دار. مردم سه گروه اند: عالم ربانى ، جوينده دانشى كه در راه نجات است ، و فرومايگانى كه در پى هر صدايى روانند، از نور دانش بهره نگيرند.با تكيه بر همين آموزه ها بود كه مسلمانان از همان آغاز، هرجا به دانش دسترسى داشتند از سب آن دريغ نمى ورزيدند. هنوز جامعه اسلامى به طور كامل شكل نگرفته بود كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شرط آزادى اسيران جنگى را با سواد كردن مسلمانان قرار داد. كسب دانش تا بدانجا توصيه شد كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به مسلمانان فرمود: اطلبوا العلم ولو بالصين . (486)بدين روى هنوز يكى دو قرنى از اسلام نگذشته بود كه جامعه اسلامى از لحاظ دستيابى به آخرين دستاوردهاى علمى آن روزگار، از ايران ، روم ، هندوستان ، يونان و ديگر سرزمينهاى سرآمد بود. بيت الحكمه مسلمانان پربارترين محفل علمى به حساب مى آمد. و در همين زمان هزاران دانشمند در رشته هاى گوناگون علوم نظرى ، تجربى ، فقهى و... در كرسى درس امام صادق (عليه السلام ) حضور مى يافتند. باب مناظرات و مفاوضات علمى امام على بن موسى الرضا (عليه السلام ) بر روى صاحبان فرق و اديان گوناگون گشوده بود.