حرام است عشق - گندم و گیلاس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گندم و گیلاس - نسخه متنی

منوچهر آتشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














حرام است عشق

زمين

به دامن بانوي آفتاب آويخته است

نمي پرسند چرا

و گاليله جان به در برده است

همه قانون ها اما

مرا از تو دور مي دارند

و پروا نمي کنند

از ستاره بي مدار

حلال است خون کبوتر

لب باغچه به پاي گل سرخ

حلال است

خون گل سرخ

به پاي پير سرداري ابله

بيگانه نام گل

حلال است قامت مردان

به چوبه بي جان دار

حلال نيست ولي

سرو سيراب بي جان دار

به آغوش زنده من

زمين به دامن بانوي آفتاب آويخته ست و

آفتاب به دامن بانوي کهکشان

و من

بر ابريشم خيال تو

بر گيسوان تو آويخته ام

مرا باز مي دارند از تو

و پروا ندارند

از ستاره سرگردان بي مدار

که نظم آسمان را بر آشوبد آخر

حرام است عشق

وحلال است دروغ

شگفتا












/ 67