مهمانسراي حرامي ها
به ما که رسيدکشاله از کبوده
سفليسگل داده بود
سربازهاي رومي
و سوداگران حجازياز حجره تو
آمده اند چون اين آب که از کرانه گازرها
مي آيد و از کناره قصاب ها
به ما که مي رسد
از زخم و زهم
و چربي سنگين است به ما که مي رسد اين
خواب کابوس است
هواي خشک
زهرآگينيفرسنگ ها دور از درخت برکت
بائوباب زني به هيات
کرکس مي آيد با گردن بلند برهنه
خونين تا کتف و مرد ها فاسق ها به هيئت کفتارها
که بر بال نشانه از احشاي
مردار دارند و رنگ چشم
غزالان شيدا از يالشانبخار مي شود
و کوره راه
خون آلوديتا سرچشمه وا مي نهند به دنبال
بائوباب درخت فيض و ترحم
آبشخور غزالان
و فيلان خشکسال نوبت به ما که
رسيد جز جان چاک چاک
مهيبي شاخ کج گوزني
درشن چيزي به جا نبود
نوبت به ما که رسيد
کشاه از کبوده
سفليس باغ بود سربازهاي رومي
و تاجران جاده
ابريشم تاتارها سوداگران عطر حجازياز او گذشته اند