خطابه انکار - گندم و گیلاس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گندم و گیلاس - نسخه متنی

منوچهر آتشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














خطابه انکار

اگر به فراز نمي شتابم

مپندار که نمي يارمت رسيدن

امتناع من از صعود انکار تست

تحقير مي کنم بلندايت را

زيرا که حقيران تسخيرت مي کنند

نخستين بيرق را

ناتوان ترينان برافراشتند

و بيرق ما

که سنگين ترين بود و سپيدترين

به خون برادرانم آغشته شد

به مکر ناجوانمردانه ناتوان ترينان

هفت برادر بوديم

نخستين را بر هزاره نخست

به زير برف سرخ کفن کردم

و ششمين را از هزاره ششم

کوتوله اي دشکيش

از شيفتگان بلنداي تو

تا خود بلندتر بنمايد

از پرتگاه مخوف به زير افکند

هفتمين منم

که بيرق را به مغازه اي پنهان کرده ام

که لگدمال ناپاکان نشود

و خود انزوا گزيده کنارش

به پاسداريش

و انکار مي کنم بلندايت را

اما

روزي از پناهگاه

از هزاره هفتم

به بالا خواهم شتافت

تا چوبدست هاي کهنه آويز حقيران را

بر کنم و به باد سپارم

و بيرق سنگينم را

بر بلنداي ناچيز تو برافرازم

پس آنگاه

تو بلندترين چکاد جهان خواهي بود

ه يمن بلنداي بيرق من

اي زمين











/ 67