شعر دوباره ها - گندم و گیلاس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گندم و گیلاس - نسخه متنی

منوچهر آتشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














شعر دوباره ها

براي چشم ها و روي تو

براي گل ها و آفتاب

براي آتش

و شب

بسيار شعر گفتند

بسيار شعر نوشتيم

براي خوب

براي بد

براي سفيد براي سياه

براي خوب و بد

و سفيد و سياه

بسيار شعر گفتيم

اينک براي چشمت شعري دوباره بايد بنويسم

وقتي که سحر مي کند

وقتي به عشق مي خواند

و چون شکار افسون کرد

او را چو مار مي هلد و دور مي کشد

انگار اتفاق نيفتاده است

مانند چشم افعي وقتي

در چشم آن جونده حيران

سحار و سرد مي نگرد

و آن جونده گيج

جاني طلسم چشم

پايي در التهاب گريز مي ماند

بايد که رفته باشد مي ماند

درماندن عاشق است

در رفتن زمين گير اما

مرده است در جهاز مهيب مار

و عشق چيست دراين بازي جز مرگ ؟

و مرگ چيست

در اين درام معمايي جز عشق ؟

بايد براي گل ها و آفتاب

شعري دوباره بنويسم

وقتي که در سحرگاهان گل

گرماي گيسوان حبيبش را

احساس مي کند به تن خود

و باز مي شود به جانب مشرق

و همچنان شکفته و شيدا

گردن به سمت گردش محبوب مي گرداند

و نيمروز

زل مي زند به کوره قلب او

و خشک مي ماند بر جا

و عشق چيست جز مرگ

و مرگ چيست جز عشق

دراين درام بي غوغا ؟

بايد براي آتش و شب

شعري دوباره بنويسم

وقتي آتش

زاييده مي شود به شب

و از ظلام سردش

معناي روشنايي و گرما مي گيرد

جز عشق

جز بازتاب جان دو محبوب

در يکديگر

پندار چيز ديگر دشوار است

وقتي ولي ظلام مي کوشد

رازي شريف را پنهان دارد

از چشم آهرمن

و رهروي خطر باز را زير قبا بگيرد

و مشتعل فروزان اهريمن

رخسار راز را

از زير شال ترمه ظلمات مي دزدد

معناي عشق و کينه

و اهريمن و اهورا

در هم مگر نمي آميزد ؟

و کينه چيست جز مرگ

ومرگ چيست جز عشق

و عشق چيست ؟

وقتي سفيد و سياه

و نيک و بد

در جاي خود قرار نگيرند

و جفت هم نشوند

تا اتفاق

معناي عشق گيرد

بايد براي سفيد و سياه

و نيک و بد

شعري دوباره بنويسم

بايد

آميزه سفيد و سياه را

با نام رنگ ديگر

جايي

کنار قهوه اي دلنشيني

برگ چناري پاييزي

بنشانم

تا جمع رنگ ها را کاملتر يابند

ديوانگان رنگ

بايد براي چشمت

و چيزهايي ديگر

شعر دوباره بنويسم

بايد براي شعر

شعر دوباره بنويسم












/ 67