در گذر حراميان - گندم و گیلاس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گندم و گیلاس - نسخه متنی

منوچهر آتشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














در گذر حراميان

همينکه به عشق بيانجامد مهر

گيسو به دست
باد ولگرد سپرده ايم

و سوت زنان

از کناره خيابان

پاي بر سايه
هاي آشنا مي گذاريم

و مي گذريم

مي بيندمان و نمي
بينمش

چشمان خنداني

که راز گردنه هاي
دوردست

در آن بلور شده
است

نمي بينمش

چشمي که از
تنگه هاي واقعه برشگته ست

و گريه را فراموش
کرده بسکه گريسته

و خنده اش

به برق خنجر مي ماند

سرد و برنده و
مسموس

همينکه به عشق
مي گرايد مهر

خفتان مي گشاييم و
تيغ فرو مي هايم

و چشم که گشوديم

برهنه

بي خنجر و جوشن

در گذرگاه حراميان
ايستاده ايم

و آفتاب غروب

به شتاب فرو مي خزد
پس آب ها

تا نبيند چيزي












/ 67