چکامه مشعل ها
سه مشعل مي سوزديکي بر چکاد و دو ديگر به دامنه
يکي بر مازه اژدهاوش کوه
شعله مي وزاند دو ديگر به دره و دامنه تا بادام بنان سراسيمه شوند
يکي مي سوزد تا نزديک نشود شغال گرسنه به خوابگاه
و به معده پر جوجه کباب شرکت
دو ديگر مي سوزند
تا آهوان و تيهوها
به دره هاي دوردست بکوچند
تا شقايق و مرزنگوش بسوزند
تا وحش ايمن نماند در حريم آبادانييکي مي سوزد تا روستاييهواي شيرين کردن نان جوين نکند
سه مشعل مي سوزد
يکي بر چکاد و دو ديگر به دامنه
در روز مي سوزند زير خورشيد سوزان
و به شب در حوالي جنگل چراغهاي نئون
سه مشعل نمي سوزند تا چيزي ديده شود
بلکه مي سوزند تا چيزها ديده نشوند
سه مشعل مي سوزند در دايره چراغان و آتشتا ظلمات گرداگرد
ژرفتر گرددو بازوهاي کار و آفرينشچون پروانه هاي سراسيمه
به جانب کانون نور
فراخوانده شوند نوريکه ظلمت گرداگرد را
دامن مي زند و ژرفتر مي کند