حدي - گندم و گیلاس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گندم و گیلاس - نسخه متنی

منوچهر آتشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














حدي

روباهي از برکت رنگهاي شگفت

طاووس پر شکوهي شده در گوشهاي از اين جهان ؟

طاووسي از برکت رنگ هاي دلارا

پا در خور دم يافته

در گوشه اي از اين جهان ؟

مرا چه سود اما

که همان شتر صبور بارکشم

در وادي سراب ها و دروغ

و جز سايه دراز و بي قواره هميشه شلنگ انداز خود

تماشاگهي ندارم به سايه روشن صبح و غروب

بارم چه کو کنار چه زمرد

نه مي بينمش نه مي خواهم ببينمش

و نه احساسش مي کنم

و سوارم

چه اميري برنا و برومند

چه حرامي بدنهادي

مي بينمش و مي ستايمش

و مي برمش بر پشت

اگر چه نمي شناسمش

چه آموخته ام از روزگار و کار جز اين ؟

کينه پر آوازه ام ؟

يک بار در من بيدار شد

غريدم و کف به لب آوردن و هجوم بردم

امير و حرامي هر دو

در معرض صاعقه ام بودند

و سرانجام

آنکه جان بدر برد

حرامي بدنهاد بود

که اکنون

برگرده ام نشسته و مي راندم

هر سو که خود بخواهد

زنم کرمجي بور زيبايي زاييده ؟

طاووسي پاي در خور دم يافته

رئباهي از برکت رنگ ها

مرا چه سود اما

که بار سنگين

چه شوکران چه زمرد

بارم

و حرامي نابکار سوارم است

ديگر سقراط و افعي را

از هم تميز نمي دهم

و سراب را

به دنبال سايه بي قواره خود

مي پيمايم

مدام

مدام

مدام











/ 67