آواز کودک گستاخ - گندم و گیلاس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گندم و گیلاس - نسخه متنی

منوچهر آتشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














آواز کودک گستاخ

به آبش مي سپرم

اين کودک شرور

که چشم بازنکرده

زبان گشاده است

به تحقير قبيله سنگستان که ماييم

قبيله را بر من خواهد شوراند اين زبان دراز

و مرا نه که خود را

به کشتن خواهد داد

تا زبان بريده به عزلتي نشاندم سوگوار خويش

به آبش مي سپارم

اميد در نجاتش بندم

به ساحل دوري آن سوي جهان

شايد به تور ماهيگيري افتد

بي نوا و شريف

و صيادي چالاک بپرورد او را

شايد بر آستانه زني فروافتد

بزرگ تبار

و بي نطفه شوي

تا شگفتي آفرين شهزاده اي برانگيزد از او

طلسم شکن

و قلعه گشاي ديو برده پريزادان

تا پاسدار روياي ناايمن دختران شود

عاقبتم به سوگ خويش خواهد نشاند

اين کودک شرور

و به ياوه مردي ديگرگونم خواهد کرد

بهتر که به آبش بسپارم

تا به خاک











/ 67