توضیح المسائل نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
واجب مى شود.ولى وقت دادن زكاة در گندم وجو، موقع خرمن وجدا كردن كاه آنها، ودر خرما وكشمش موقعى است كه انگور خشك شده كشمش شود ورطب، تمر شده باشد.مسأله 1926 - اگر موقع واجب شدن زكات گندم وجو وكشمش وخرما كه در مسأله پيش گفته شد، صاحب آنها بالغ باشد، بايد زكات آنها را بدهد.مسأله 1927 - اگر صاحب گاو وگوسفند وشتر وطلا ونقره در تمام سال ديوانه باشد، زكات بر او واجب نيست.واگر در مقدارى از سال ديوانه باشد و در آخر سال عاقل گردد هر چند مدت ديوانگى او كم باشد زكات بر او واجب نمى شود.مسأله 1928 - اگر صاحب گاو وگوسفند وشتر وطلا ونقره در مقدارى از سال مست يا بيهوش شود، زكات از او ساقط نمى شود.وهمچنين است اگر موقع واجب شدن زكات گندم وجو وخرما وكشمش، مست يا بيهوش باشد.مسأله 1929 - مالى را كه از انسان غصب كردهاند ونمى تواند در آن تصرف كند زكاة ندارد.مسأله 1930 - اگر طلا ونقره يا چيز ديگرى را كه زكات آن واجب است قرض كند ويك سال نزد او بماند، بايد زكات آن را بدهد وبر كسى كه قرض داده چيزى واجب نيست. [ 358 ] زكات گندم وجو وخرما وكشمش مسأله 1931 - زكوة گندم وجو وخرما وكشمش وقتى واجب مى شود كه بمقدار نصاب برسد ونصاب آن ها 288 من تبريز و 45 مثقال كم است كه حدود 847 كيلوگرم بر آورده شده است.مسأله 1932 - اگر پيش از دادن زكات از انگور وخرما وجو وگندمى كه زكات آنها واجب شده خود وعيالاتش بخورند، يا مثلا به فقير بدهد، زكات مقدارى را كه مصرف كرده واجب نيست.مسأله 1933 - اگر بعد از آن كه زكات گندم وجو وخرما وانگور واجب شد مالك آن بميرد، بايد مقدار زكات را از مال او بدهند.ولى اگر پيش از واجب شدن زكات بميرد، هر يك از ورثه كه سهم او باندازه نصاب است، بايد زكات سهم خود را بدهد.مسأله 1934 - كسى كهاز طرف مجتهد جامع الشرائط مأمور جمع آورى زكوة است موقع خرمن كه گندم وجو را از كاه جدا مى كنند وبعد از كشمش شدن انگور وتمر شدن رطب مى تواند زكات را مطالبه كند.واگر مالك ندهد وچيزى كه زكوة آن واجب شده، از بين برود بايد عوض آن را بدهد.مسأله 1935 - اگر بعد از مالك شدن درخت خرما وانگور يا زراعت گندم و جو زكات آنها واجب شود، مثلا خرما در ملك او زرد يا سرخ شود، بايد زكات آن را بدهد.مسأله 1936 - اگر بعد از آن كه زكات گندم وجو وخرما وانگور واجب شد زراعت ودرخت را بفروشد، بايد فروشنده زكات آنها را بدهد.مسأله 1937 - اگر انسان گندم يا جو يا خرما يا انگور را بخرد وبداند كه فروشنده زكات آن را داده، يا شك كند كه داده يا نه، چيزى بر او واجب نيست.واگر بداند كه زكات آن را نداده چنانچه مجتهد جامع الشرائط معامله مقدارى را [ 359 ] كه بايد از بابت زكات داده شود، اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است.و مجتهد جامع الشرائط مى تواند زكات را از خريدار بگيرد، واگر معامله مقدار زكات را اجازه دهد معامله صحيح است وخريدار بايد قيمت آن مقدار را به مجتهد جامع الشرائط بدهد، ودر صورتيكه قيمت آن مقدار را بفروشنده داده باشد، مى تواند از او پس بگيرد.مسأله 1938 - اگر وزن گندم وجو وخرما وكشمش موقعى كه تر است به 288 من و 45 مثقال كم برسد وبعد از خشك شدن كمتر از اين مقدار شود، زكات آن واجب نيست.مسأله 1939 - اگر گندم وجو وخرما را پيش از خشك شدن مصرف كند اگر چه خشك آنها باندازه نصاب باشد، زكات آنها واجب نيست.مسأله 1940 - خرمائى كه تازه آن را مى خورند واگر بماند خيلى كم مى شود چنانچه مقدارى باشد كه خشك آن به 288 من و 45 مثقال كم برسد، زكات آن واجب است.مسأله 1941 - گندم وجو وخرما وكشمشى كه زكات آنها را داده اگر چند سال هم نزد او بماند زكات ندارد.مسأله 1942 - اگر گندم وجو وخرما وانگور از آب باران يا نهر مشروب شود يا مثل زراعتهاى مصر از رطوبت زمين استفاده كند زكات آن ده يك (10 / 1) است، واگر با دلو وموتور وپمپ از چاههاى عميق ونيمه عميق كه فعلا متداول است آبيارى شود زكات آن بيست يك (20 / 1) است.واگر مقدارى از باران يا نهر يا ر طوبت زمين استفاده كند وبهمان مقدار از آبيارى با دلو وموتور وپمپ استفاده نمايد، زكات نصف آن ده يك (10 / 1) وزكات نصف ديگر آن بيست يك (20 / 1) مى باشد يعنى از چهل قسمت سه قسمت آن را بابت زكات بپردازد.مسأله 1943 - اگر گندم وجو وخرما وانگور، هم از آب باران مشروب [ 360 ] شود وهم از آب دلو ومو تور وپمپ استفاده كند، چنانچه طورى باشد كه عرفا بگويند با دلو وموتور مثلا آبيارى شده نه باران، زكات آن بيست يك است (20 / 1) واگر عرفا بگويند با آب باران مثلا آبيارى شده نه دلو، زكات آن ده يك (10 / 1) است.مسأله 1944 - اگر شك كند كه آبيارى با آب باران شده يا آبيارى به دلو و مو تور وپمپ، بيست يك (20 / 1) بر او واجب مى شود واحتياط مستحب آن است كه ده يك (10 / 1) بدهد.مسأله 1945 - اگر گندم وجو وخرما وانگور