مسأله 2151 - جنسى كه مى فروشند وچيزى كه عوض آن مى گيرند پنج شرط دارد:اول: آن كه مقدار آن با وزن يا پيمانه يا شماره ومانند اينها معلوم باشد.دوم: آن كه بتوانند آن را تحويل دهند، بنابر اين فروختن اسبى كه فرار كرده صحيح نيست، ولى اگر بندهاى را كه فرار كرده با چيزى كه مى تواند تحويل دهد مثلا با يك فرش بفروشد، اگر چه آن بنده پيدا نشود، معامله صحيح است و در غير بنده مشكل است.اما اگر بنده فرارى را براى آزاد كردن خريدارى كند معامله صحيح است ونياز به ضميمه ندارد.سوم: خصوصياتى را كه در جنس وعوض هست وبواسطه آنها ميل مردم به معامله فرق مى كند معين نمايد.چهارم: كسى در جنس، يا در عوض آن حقى نداشته باشد، پس مالى را كه انسان پيش كسى گرو گذاشته، بدون اجازه او نمى تواند بفروشد. [ 400 ] پنجم: آن كه خود جنس را بفروشد نه منفعت آن را، پس اگر مثلا منفعت يك ساله خانه را بفروشد محل اشكال است وچنانچه خريدار به جاى پول، منفعت ملك خود را بدهد، مثلا فرشى را از كسى بخرد وعوض آن منفعت يك ساله خانه خود را به او واگذار كند اشكال ندارد، واحكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد.مسأله 2152 - جنسى را كه در شهرى با وزن يا پيمانه معامله مى كنند در آن شهر انسان بايد با وزن يا پيمانه بخرد، ولى مى تواند همان جنس را در شهرى كه با ديدن معامله مى كنند، با ديدن خريدارى نمايد.مسأله 2153 - چيزى را كه با وزن خريد وفروش مى كنند با پيمانه هم مى شود معامله كرد، بهاين طور كه اگر مثلا مى خواهد ده من گندم بفروشد با پيمانهاى كه يك من گندم مى گيرد ده پيمانه بدهد.مسأله 2154 - اگر يكى از شرطهايى كه گفته شد غير از شرط چهارم در معامله نباشد معامله باطل است ولى اگر خريدار وفروشنده راضى باشند كه در مال يكديگر تصرف كنند تصرف آنها اشكال ندارد.ودر شرط چهارم اگر گرو گيرنده معامله را امضا كند يا ملك از گرو بيرون بيايد معامله صحيح است.مسأله 2155 - معامله چيزى را كه وقف شده باطل است، ولى اگر بطورى خراب شود يا در معرض خرابى باشد كه نتوانند استفادهاى را كه مال براى آنها وقف شده از آن ببرند، مثلا حصير مسجد به طورى پاره شود كه نتوانند روى آن نماز بخوانند، فروش آن اشكال ندارد ودر صورتى كه ممكن باشد بايد پول آن را در همان مسجد به مصرفى برسانند كه به مقصود وقف كننده نزديكتر باشد.مسأله 2156 - هر گاه بين كسانى كه مال را براى آنان وقف كردهاند بطورى اختلاف پيدا شود كه اگر مال وقف را نفروشند، گمان آن برود كه مال يا جانى تلف شود، مى توانند آن مال را بفروشند وبين موقوف عليهم تقسيم نمايند، و [ 401 ] همچنين است اگر واقف شرط كند كه اگر صلاح در فروش وقف باشد مى توانند بفروشند، ولى چنانچه اختلاف با تنها فروختن وتهيه مكان ديگر بر طرف مى شود، لازم است آن موقوفه، به محل ديگر تبديل ويا با پول فروش آن محل ديگر خريده شود وبه جاى مكان اول، ودر همان جهت وقف اولى ، وقف گردد.مسأله 2157 - خريد وفروش ملكى كه آن را به ديگرى اجاره دادهاند اشكال ندارد، ولى استفاده آن ملك در مدت اجاره، مال مستأجر است.واگر خريدار نداند كه آن ملك را اجاره داده اند، يا به گمان اين كه مدت اجاره كم است ملك را خريده باشد، پس از اطلاع مى تواند معامله خودش را بهم بزند.
صيغه خريد وفروش
مسأله 2158 - در خريد وفروش لازم نيست صيغه عربى بخوانند، مثلا اگر فروشنده به فارسى بگويد اين مال را در عوض اين پول فروختم ومشترى بگويد قبول كردم معامله صحيح است، ولى خريدار وفروشنده بايد قصد انشاء داشته باشند، يعنى به گفتن اين دو جمله مقصودشان خريد وفروش باشد.مسأله 2159 - اگر در موقع معامله صيغه نخوانند، ولى فروشنده در مقابل مالى كه از خريدار مى گيرد، مال خود را ملك او كند واو بگيرد، معامله صحيح است وهر دو مالك مى شوند.مسأله 2160 - امضا اسناد معامله خواه در دفاتر رسمى باشد يا غير آن بطورى