مسأله 2290 - مزارعه آن است كه مالك زمين يا كسى كه زمين در اختيار او است با زارع به اين قسم معامله كند كه زمين را در اختيار او بگذارد تا زراعت كند ومقدارى از حاصل آن را به مالك بدهد.مسأله 2291 - مزارعه چند شرط دارد:اول: آن كه صاحب زمين به زارع بگويد: زمين را به تو واگذار كردم، و زارع هم بگويد: قبول كردم، يا بدون اين كه حرفى بزنند مالك، زمين را واگذار كند براى مزارعه وزارع تحويل بگيرد.دوم: صاحب زمين وزارع هر دو مكلف وعاقل باشند وبا قصد واختيار خود مزارعه را انجام دهند، همچنين شرط است كه صاحب زمين سفيه نباشد و حاكم شرع او را از تصرف در اموالش جلوگيرى نكرده باشد اما سفيه بودن يا [ 430 ] محجور بودن زارع ضررى به صحت مزارعه نمى زند مگر اين كه زارع احتياج به صرف مال داشته باشد.سوم: همه حاصل زمين به يكى اختصاص داده نشود.چهارم: سهم هر كدام بطور مشاع باشد مثل نصف يا ثلث حاصل ومانند اينها وبايد تعيين شده باشد، پس اگر قرار بگذارند حاصل يك قطعه مال يكى و قطعه ديگر مال ديگرى باشد مزارعه صحيح نيست.ونيز اگر مالك بگويد: در اين زمين زراعت كن وهر چه مى خواهى به من بده، مزارعه صحيح نيست.پنجم: مدتى را كه بايد زمين در اختيار زارع باشد معين كنند، وبايد مدت بقدرى باشد كه در آن مدت بدست آمدن حاصل ممكن باشد.واگر اول مدت را روز معينى قرار دهند وآخر مدت را رسيدن حاصل قرار دهند بطورى كه عادتا معلوم باشد كافى است.ششم: زمين قابل زراعت باشد واگر زمين قابليت زراعت ندارد اما بتوانند كارى كنند كه زراعت ممكن شود مزارعه صحيح است.هفتم: نوع زراعت بايد معلوم باشد اما اگر در محلى هستند كه مثلا يك نوع زراعت مى كنند چنانچه اسم هم نبرند همان زراعت معين مى شود واگر چند نوع زراعت مى كنند بايد زراعتى را كه مى خواهد انجام دهد معين كنند مگر آن كه معمولى داشته باشد كه بهمان نحو بايد عمل شود.هشتم: مالك بايد