مسأله 1977 - شتر دوازده نصاب دارد: اول: پنج شتر، وزكات آن يك گوسفند است وتا شماره شتر به اين مقدار نرسد زكات ندارد.دوم: ده شتر، وزكات آن دو گوسفند است.سوم: پانزده شتر، وزكات آن سه گوسفند است.چهارم: بيست شتر، وزكات آن چهار گوسفند است.پنجم: بيست وپنج شتر، وزكات آن پنچ گوسفند است.ششم: بيست وشش شتر، وزكات آن يك شتر است كه داخل سال دوم شده باشد.هفتم: سى وشش شتر، وزكات آن يك شتر است كه داخل سال سوم شده باشد.هشتم: چهل وشش شتر، وزكات آن يك شتر است كه داخل سال چهارم شده باشد.نهم: شصت ويك شتر، وزكات آن يك شتر است كه داخل سال پنجم [ 368 ] شده باشد.دهم: هفتاد وشش شتر، وزكات آن دو شتر است كه داخل سال سوم شده باشد.يازدهم: نود ويك شتر، وزكات آن دو شتر است كه داخل سال چهارم شده باشد.دوازدهم: صد وبيست ويك شتر وبالاتر از آن است كه بايد يا چهل تا چهل تا حساب كند وبراى هر چهل تا يك شترى بدهد كه داخل سال سوم شده باشد يا پنجاه تا پنجاه تا حساب كند وبراى هر پنجاه تا يك شترى بدهد كه داخل سال چهارم شده باشد ويا با چهل وپنجاه حساب كند.ولى در هر صورت بايد طورى حساب كند كه چيزى باقى نماند، يا اگر چيزى باقى مى ماند، از نه تا بيشتر نباشد، مثلا اگر 140 شتر دارد، بايد براى صد تا، دو شترى كه داخل سال چهارم شده وبراى چهل تا يك شتر مادهاى كه داخل سال سوم شده باشد بدهد.مسأله 1978 - زكات ما بين دو نصاب واجب نيست.پس اگر شماره شترهائى كه دارد از نصاب اول كه پنج است بگذرد، تابه نصاب دوم كه ده تا است نرسيده، فقط بايد زكات پنج تاى آن را بدهد وهمچنين است در نصابهاى بعد.
نصاب گاو
مسأله 1979 - گاو دو نصاب دارد: نصاب اول آن 30 رأس است كه وقتى شماره گاو به سى رسيد، اگر شرايطى را كه گفته شد داشته باشد، انسان بايد يك گوسالهاى كه داخل سال دوم شده از بابت زكاة بدهد.ونصاب دوم آن، چهل است وزكات آن يك گوساله مادهاى است كه داخل سال سوم شده باشد.و زكات ما بين سى وچهل واجب نيست مثلا كسى كه سى ونه گاو دارد، فقط بايد زكات سى تاى آنها را بدهد، ونيز اگر از چهل گاو زيادتر داشته باشد تا به [ 369 ] شصت نرسيده، فقط بايد زكات چهل تاى آن را بدهد وبعد از آن كه به شصت رسيد، چون دو برابر نصاب اول را دارد، بايد دو گوسالهاى كه داخل سال دوم شده بدهد وهمچنين هر چه بالا رود، بايد يا سى تاسى تا حساب كند يا چهل تا چهل تا يا با سى وچهل حساب نمايد وزكات آن را بدستورى كه گفته شده بدهد، ولى بايد طورى حساب كند كه چيزى باقى نماند، يا اگر چيزى باقى مى ماند از نه