توضیح المسائل نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مسلمانان مى رسد وآنچه براى اسلام ومسلمين نفع داشته باشد بهر نحو كه باشد.هشتم: ابن السبيل، يعنى مسافرى كه در سفر درمانده شده واحكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد.مسأله 1993 - احتياط واجب آن است كه فقير ومسكين بيشتر از مخارج سال خود وعيالاتش را از زكات نگيرد واگر مقدارى پول يا جنس دارد، فقط باندازه كسرى مخارج يك سالش زكات بگيرد.مسأله 1994 - كسى كه مخارج سالش را داشته اگر مقدارى از آن را مصرف كند وبعد شك كند كه آنچه باقيمانده باندازه مخارج سال او هست يا نه، نمى تواند زكات بگيرد.مسأله 1995 - صنعتگر يا مالك يا تاجرى كه در آمد او از مخارج سالش كمتر است مى تواند براى كسرى مخارجش زكات بگيرد.ولازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه خود را بصرف مخارج برساند.مسأله 1996 - فقيرى كه خرج سال خود وعيالاتش را ندارد، اگر خانهاى دارد كه ملك او است ودر آن نشسته، يا مال سوارى دارد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگى كند، اگر چه براى حفظ آبرويش باشد، مى تواند زكات بگيرد و [ 373 ] همچنين است اثاث خانه وظرف ولباس تابستانى وزمستانى وچيزهائى كه به آنها احتياج دارد.وفقيرى كه اينها را ندارد، اگر به اينها احتياج داشته باشد، مى تواند از زكات خريدارى نمايد.مسأله 1997 - فقيرى كه ياد گرفتن صنعت براى او مشكل نيست، بنابر احتياط واجب بايد ياد بگيرد وبا گرفتن زكات زندگى نكند، ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن است، مى تواند زكات بگيرد.مسأله 1998 - به كسى كه قبلا فقير بوده ومى گويد: فقيرم، اگر چه انسان از گفته او اطمينان پيدا نكند مى شود زكات داد.مسأله 1999 - كسى كه مى گويد: فقيرم، وقبلا فقير نبوده، يا معلوم نيست فقير بوده يا نه، چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود، احتياط واجب آن است كه به او زكات ندهند.مسأله 2000 - كسى كه بايد زكات بدهد، اگر از فقيرى طلبكار باشد، مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند.مسأله 2001 - اگر فقير بميرد، ومال او به اندازه قرضش نباشد، انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند بلكه اگر مال او به اندازه قرضش باشد وورثه قرض او را ندهند، يا به جهت ديگر انسان نتواند طلب خود را بگيرد، نيز مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.مسأله 2002 - چيزى را كه انسان بابت زكات به فقير مى دهد لازم نيست به او بگويد كه زكات است، بلكه اگر فقير خجالت بكشد، مستحب است مال را به قصد زكات به او داده ولى زكات بودنش را اظهار ننمايد.مسأله 2003 - اگر به اعتقاد اين كه كسى فقير است زكات به او بدهد بعد بفهمد فقير نبوده، يا از روى ندانستن مسأله به كسى كه فقير نيست زكات بدهد، چنانچه چيزى را كه به او داده باقى باشد مى تواند پس بگيرد وبه مستحق بدهد واگر از [ 374 ] بين رفته هر گاه كسى كه آن چيز را گرفته مى دانسته يا احتمال مى داده كه زكات است بايد عوض آن را بدهد واو به مستحق برساند، ولى اگر به غير عنوان زكات داده نمى تواند چيزى از او بگيرد وچنانچه در تشخيص مستحق كوتاهى نكرده باشد مثلا بينه شرعيه گواهى بر فقر او داده باشد لازم نيست دوباره از مال خود زكات بپردازد.مسأله 2004 - كسى كه بدهكار است ونمى تواند بدهى خود را بدهد اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد مى تواند براى دادن قرض خود زكات بگيرد ولى بايد مالى را كه قرض كرده در معصيت خرج نكرده باشد ولى اگر در معصيت خرج كرده از آن معصيت توبه كرده باشد كه در اين صورت از سهم فقرا مى شود به او داد.مسأله 2005 - اگر به كسى كه بدهكار ومقروض است ونمى تواند بدهى خود را بدهد زكات بدهد، بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف كرده، چنانچه آن بدهكار فقير باشد مى تواند آنچه را به او داده بابت زكات حساب كند ولى اگر از آن معصيت توبه نكرده باشد بنابر احتياط واجب چيزى را كه به او داده، بابت زكات حساب نكند.مسأله 2006 - كسى كه بدهكار است ونمى تواند بدهى خود را بدهد اگر چه فقير نباشد انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.مسأله 2007 - مسافرى كه خرجى او تمام شده، يا مركبش از كار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد ونتواند با قرض كردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند، اگر چه در وطن خود فقير نباشد، مى تواند زكات بگيرد.ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض كردن يا فروختن مخارج سفر خود را فراهم كند، فقط به مقدارى كه به آنجا برسد، مى تواند زكات بگيرد.مسأله 2008 - مسافرى كه در سفر درمانده شده وزكات گرفته بعد از آن كه به [ 375 ] وطنش رسيد، اگر چيزى از زكات زياد آمده باشد بايد آن را به مجتهد جامع الشرائط بدهد وبگويد آن چيز زكات است.شرايط كسانى