و ديگر اوتاد و ابدال كمل و آحاد و افراد غير كمل به فراخور حظ و نصيبشان از تحقق به اسماى حسنى و
صفات علياى الهيه به آن مركز دائره كمال
قرب معنوى انسانى دارند
چنانكه در اين رساله به امداد ممد
و مفيض على الاطرق و به توجهات اولياى حق و استمداد از آن ارواح قدسيه كالشمس فى السماء الصاحيه به
ظهور خواهد رسيد . مطلب اهم از آن اتصاف و تخلق انسان به حقائق اسما است كه دارايى واقعى انسان اين
اتصاف و تخلق است و سعادت حقيقى اين است
حافظ گويد :
مرا تا جان بود در تن بكوشم
مگر از جام او يك جرعه نوشم
مگر از جام او يك جرعه نوشم
مگر از جام او يك جرعه نوشم
منشأ آثار وجودى و موجب قدرت و قوت نفس ناطقه انسانى و سبب قرب او به جمال و جلال مطلق مى شود
مظهر
اسماء شدن آن است كه حقائق وجوديه آنها صفات و ملكات نفس گردند و گرنه :
گر انگشت سليمانى نباشد
چه خاصيت دهد نقش نگينى
چه خاصيت دهد نقش نگينى
چه خاصيت دهد نقش نگينى
آدم واعتلاى وى بر ملائكه خواهد بود
انسانى كه به لغت بيگانه آگاهى يافته است فوقش اين است كه از
اين حيث به پايه يك راعى عامى اهل آن لغت رسيده
1 سوره بقره
آيه 32 .