فكر و حدس
فكر در مقابل حدس از ضعف نفس و وهن عقل نظرى استچه فكر حركت دورى از مراد اجمالى به مبادى و سپس از
همين مبادى بالحاظ ترتيب و اوضاع خاص به همان مراد رسيدن است
كه آن هم اول است و هم آخر
جز اينكه در
اول مجمل و مبهم بود و در آخر مفصل و مبين . ولى مؤيد به روح القدس از اين تعب و حركت فكرى مستغنى است .و خلاصه همان است كه مير سيد شريف در
رساله كبرى منطق گفته است كه([ : امتياز آدمى از ساير حيوانات به آن است كه وى مجهولات را از معلومات
به نظر و فكر حاصل مى تواند كرد به خلاف ساير حيوانات پس بر همه كس لازم است كه طريق فكر و نظر و صحت و
فساد آن را بشناسد كه تا چون خواهد مجهولات تصورى يا تصديقى را از معلومات تصورى يا تصديقى بر وجه
صواب حاصل كند تواند كرد
مگر آن كسانى كه مؤيد باشند من عند الله بنفوس قدسيه كه ايشان را در دانستن
چيزها احتياج به نظر و فكر نباشد]) . نسبت بين فكر و حدس در طريق نظر و استدلال مانند نسبت بين سلوك و
جذبه در غير طريق مذكور است كه آن طريق عارفان و مكاشفان است .
اثبات روح القدس
بلكه اين چنين كس چون حق عين جوارح و قواى روحانيه و جسمانيه او مى گردد تصرف فعلى او هم مثل حدس فكرىو جذبه روحى مى گردد كه زمان قول و فعل او يكى مى شود
و انتقال و حركت و امتداد زمانى در آن راه ندارد
و محل مشيه الله مى گردد و مظهر مقام شريف ([ انما قولنا لشى ء اذا أردناه أن نقول له كن فيكون]) ( 1 )
1
سوره نحل
آيه 40 .