تعريف قلب و وجه تسميه آن - انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعريف قلب و وجه تسميه آن

ظاهر و باطن و قلب و روح و سر از مراتب نفس ناطقه انسانى اند كه يك حقيقت ممتد از خلق تا امر است
در
مرتبه قلب معانى كلى و جزئى مشاهده مى گردد
عارف اين مرتبه را قلب گويد و حكيم عقل مستفاد . جميع
قواى روحانى و جسمانى از قلب منشعب مى شوند و از اين جهت قلب است كه يك آن قرار ندارد

و پيوسته در
تقلب است
و همواره در قبض و بسط است چنانكه مظهر او كه عضو لحمانى در بنيه انسانى است
در هر دقيقه
چندين بار قبض و بسط دارد و يك آن آرام نيست لذا قلب مظهر اتم ([ كل يوم هو فى شأن]) است .




  • نيابد زلف او يك لحظه آرام
    دل ما دارد از زلفش نشانى
    كه خود ساكن نميگردد زمانى



  • گهى بام آورد گاهى كند شام
    كه خود ساكن نميگردد زمانى
    كه خود ساكن نميگردد زمانى



( 1 ) تقلب قلب از ظهورات الهى و شئونات ذاتى است و كمالات روح و كليات علم همه در اين محل به تفصيل سان
مى يابند و از اين جهت آن را جام جهان نما و برزخ بين ظاهر و باطن گفته اند
و انسانيت انسان بدل است
كه تمام تنزلات و ترقيات و مدارج و معارج فيض وجودى در او است .

1 گلشن راز شبسترى .

/ 247