آفتاب روشن كه كيمياگر از اجزاى متفرقه اكسيرى ساخته بر نقره طرح مى كند و آن نقره را طلاى احمر مى سازد و حال آنكه نقره در اندك زمان پوسيده و نابود مى شود و طلا بر عكس آن چند هزار سال بر يك منوال است و نابود نمى شود پس اگر ولى خدا مانند آن كيمياگر از اكسير التفات خويش بدن خود را همرنگ روح گرداند و باقى و دائم سازد بعيد نخواهد بود .آنانكه منكر وجود آن حضرتند و لفظ مهدى و صاحب الزمان را تأويل مى كنند از كوردلى ايشان است و الا به اندك شعورى چه جاى انكار است ([ والله يهدى من يشاء الى صراط مستقيم]) . ( 1 ) اين بود كلام محققانه مرحوم شيروانى در بستان السياحه كه به عنوان مزيد بصيرت نقل آن را مغتنم دانسته ايم . علاوه اينكه اعاجيب تأثيرات تكوينى نفس از حبس دم و ديگر رياضات و مجاهدات حتى از طوائفى با وجود كفر آنان از حد عد و احصا خارج است و بسيارى از آنها در زبر مربوطه مسطور است تا چه رسد در خواص نفسى كه قدسى و عقل فعال مصادف وجود طبيعى است .و تا حدى در دم و وهم و غير آنها كه مرتاضان را است در باب سى و نهم كتاب([ غايه المراد فى وفق الاعداد]) كه از اصول و امهات كتب علم شريف اوفاق است عنوان شده است كه موجب اعجاب آدمى است و ما از جهت خوف اطناب از عنوان آن اعراض كرده ايم . 1 بستان السياحه ( چاپ سنگى ) ص 539 .