عرض صحيفه ى طولانى نصيحت، پيش ضمير ملهم سلطان، كه نسخه ايست صحيح از لوح محفوظ حفظ الله تعالى عن التلويح السو - انتخاب از مثنویات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتخاب از مثنویات - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عرض صحيفه ى طولانى نصيحت، پيش ضمير ملهم سلطان، كه نسخه ايست صحيح از لوح محفوظ حفظ الله تعالى عن التلويح السو





  • گرفتن سهل باشد، اين جهان را
    مكن بس بر همين كز تيغ و از راى
    به همت آسمان را قلعه كن باز
    بكن كارى همين جا تا توانى
    مسلم بايدت گر پادشاهى
    دعا زين به نميدانم به جايت
    مكن تيغ سياست را چنان تيز
    شه آن به كاو عمل چون آب راند
    كسى كاو مملكت را بد سگال است
    به كار ديگران، بر شعله زن آب
    چو هستندت همه پائين پرستان
    رهت چون رفت خلق از ديده در پيش
    به چندين، مشعل امشب كار ره كن
    ازينجا بر چراغى گر توانى
    چراغى نى كه باد از وى برد نور
    مشو مغرور اين مشتى خيالات
    جهان خوابيست پيش چشم بيدار
    تو يك ذره غبارى از زمينى
    چو بر تو دست تقدير آورد زور بخواب اندر مگر موشى شتر شد
    بخواب اندر مگر موشى شتر شد



  • كليد آن جهان، بايد شهان را
    همه دنيا گرفتي، شسته بر جاى
    به ملك خشكى و ترى مكن ناز
    كه آنجا هم، چو اينجا، ملك رانى
    ببايد كردن از دلها گدائى
    كه از دلها حشم بخشد خدايت
    كه چون آتش، نداند كرد پرهيز
    كه هم جان بخشد و، هم جان ستاند
    بكش، كان خون، بى حرمت حلال است
    خرد بيدار دار و تيغ در خواب
    زبر دستى مكن بر زير دستان
    ره ى خود را تو روب از ديده ى خويش
    ره ظلمات فردا را نگه كن
    كه تا آن جا به تاريكى نمانى
    چراغى كان نميرد از دم صور
    كه در پيش تو مي آيد به حالات
    به خوابى دل نه بندد مرد هوشيار
    كه اندر خواب خود را كوه بينى
    كنى روشن كه جمشيدى و يامور ز پرى تنش دل نيز پر شد
    ز پرى تنش دل نيز پر شد


/ 179