آغاز انشعاب عشقه ى عشق خضر خان از شاخ سبز و تر دول راني - انتخاب از مثنویات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتخاب از مثنویات - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آغاز انشعاب عشقه ى عشق خضر خان از شاخ سبز و تر دول راني





  • هميشه دور چرخ لاجوردى
    ز دورش هر يكى گردش به كاريست
    چونى اميد پاينده است و نى بيم
    چو نتوان رشته ى گردون گستن
    چه داند طوطى كافتاده در دام
    چه داند باز چون بندند پايش
    درى كو خواست شد بر افسر خاص
    خدايا، هر كه را نعمت دهى بيش
    چنين خواندم در آن ديباچه ى راز
    كه چون شاهنشه جمشيد مسند
    به ملك دهلى از عون الهى
    سرى كز باد كين ديدش خطرناك
    هم اندر هندرايان را رهى كرد
    الغخان معظم را بفرمود
    در آن حد كرن راي اى بود با نام
    ازو رايان ساحل در تف و تاب
    چو تيغ افشاند بر وى خان مغفور
    حرمهاى مهين راى والا
    به دست افتاد با پيل و خزانه بتانى ستاره بديده نى ماه
    بتانى ستاره بديده نى ماه



  • نداند پيشه اى جز ره نوردى
    به ريز هر يكى ديگر شماريست
    خوش آنكس كاونهد گردن به تسليم
    ببايد دل درو ناچار بستن
    كه از شكر دهندش طعمه در كام
    كه دست شاه خواهد بود جايش
    رسد در گنج شاه از دست غواص
    در آموزش، سپاس نعمت خويش
    كه هر حرفى ازو مي كرد صد ناز
    علاء الدين والد نيا محمد
    برامد بر سرير پادشاهى
    باب تيغ كردش طعمه ى خاك
    هم از تاتار غزنين را تهى كرد
    كه لشكر جانب دريا كشد زود
    به قدرت كامكار اندر همه كام
    روان در بحر و بر فرمانش چون آب
    ز ميدان تيره دل چو سايه از نور
    سرا پا غرقه در لولوى لالا
    جهانى پر شد از رانى و رانه نه چشم بد در ايشان يافته راه
    نه چشم بد در ايشان يافته راه


/ 179