3- آگاهيهاي غيبي
محمد بن ابراهيم گويد: وضع معيشتي ما بسيار دشوار گرديد.پدرم گفت بيا نزد اين مرد(امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ ) برويم زيرا از او به جوانمردي ياد ميشود.گفتم: او را ميشناسي؟پاسخ داد: نه او را نميشناسم و نه هرگز او را ديدهام. هر دو بسوي او حركت كرديم. پدرم در بين راه به من گفت: چه اندازه نيازمند 500 درهم هستم اگر اين مبلغ را به ما بدهد 200 درهم آن را براي لباس و 200 درهم را براي بدهي و 100 درهم ديگر آن را صرف مخارج ديگر زندگي ميكنم.من هم با خود گفتم: اي كاش به من هم 300 درهم بدهد كه با 100 درهم آن الاغي خريداري كنم و 100 درهم آن را براي مخارج زندگي و 100 درهم ديگر را صرف پوشاك نمايم تا به كوهستان بروم.وقتي به در خانه رسيديم غلام آن حضرت آمد و گفت: علي بن ابراهيم با پسرش محمد به منزل درآيند.
وقتي وارد شديم و سلام كرديم به پدرم فرمود: اي علي چرا تا بحال نزد ما نيامدي؟پدرم گفت: آقاي من خجالت ميكشيدم با اين وضع نزد شما آيم. وقتي از نزد او بيرون آمديم غلام آن حضرت آمد و كيسه پولي به پدرم داد و گفت: اين 500 درهم است كه 200 درهم آن براي پوشاك و 200 درهم آن براي بدهي و 100 درهم آن براي خرجي باشد و كيسهاي به من داد و گفت: اين 300 درهم است. 100 درهم براي خريد الاغ و 100 درهم براي پوشاك و 100 درهم براي مخارج تو باشد.[1]
[1] . اصول كافي، باب مولد ابي محمد الحسن بن علي ـ عليه السلام ـ .