4- هيبت امامت و استجابت فوري دعا
عدهاي به محضر امام حسين ـ عليه السلام ـ رسيدند و گفتند: ما را به فضائل خود آگاه كن. امام ـ عليه السلام ـ فرمود: شما طاقت تحمل فضائل ما را نداريد. شما برويد و برخي بمانيد تا فضائل خود را به بعضي از شما بگويم. اگر اين تعداد طاقت تحمل آن را داشتند به همه شما خواهم گفت.آنها از اطراف حضرت دور شدند. آنگاه امام با هيبت امامت خود با يكي از آنها سخن گفت تا اينكه متحير و سرگشته گرديد و از نزد حضرت بازگشتند.[1]
استجابت فوري دعا
راوي گويد: در روز عاشورا شاهد جريان كربلا و مسائل مربوط به امام حسين ـ عليه السلام ـ بودم كه مردي به نام عبدالله بن جويره نزد امام ـ عليه السلام ـ آمد و گفت: اي حسين!امام ـ عليه السلام ـ جواب داد: چه ميخواهي؟گفت: بشارت باد تو را به آتش.امام ـ عليه السلام ـ فرمود: اين گونه نيست. من به پروردگاري آمرزشگر و شفاعت كنندهاي مطاع وارد ميشوم و در خير و خوبي و بسوي نيكي حركت ميكنم. تو چه كسي هستي؟پاسخ داد: من ابن جويره هستم.امام ـ عليه السلام ـ دست او را گرفت و بطور كامل بالا برد و گفت: خداوندا او را به جهنم فرست. ابن جويره غضب كرد و به امام ـ عليه السلام ـ حمله كرد اما در حال حمله اسبش سراسيمه شد و پاي او در ركاب گير كرد و واژگون گرديد و سرش را به هر سنگ و چوبي ميزد و پاي او را متلاشي كرد و يك طرف بدن او درگير ركاب اسب بود تا به جهنم واصل گرديد.[2]
[1] . بحارالانوار، ج 44، ص 184.[2] . بحارالانوار، ج 44، ص 178.