7- يك خبر شگفت آور
ابو هاشم جعفري گويد: من در مدينه بودم و ايام حكومت ظالمانه«واثق» (نهمين خليفه عباسي) يكي از سران ترك لشكر واثق به نام«بغا» با لشكر خود به مدينه آمده بود تا به جستجوي اعراب بيابان نشين بپردازد.امام هادي ـ عليه السلام ـ فرمود: با ما بياييد تا سپاه بغا را تماشا كنيم.همگي بيرون رفتيم تا به تماشاي آنها بپردازيم لشكر او از جلوي چشم ما عبور كرد و فرمانده ترك آن نيز از جلوي ما عبور ميكرد و امام هادي ـ عليه السلام ـ و به زبان تركي با او صحبت كرد. همين كه او كلمات تركي را از امام ـ عليه السلام ـ شنيد از اسب خود پياده شد و پاي اسب آن حضرت را بوسيد. من نزد فرمانده ترك رفتم و او را قسم دادم كه بگويد علي بن محمد ـ عليه السلام ـ چه گفت كه اين گونه شيفته او گرديد. در پاسخ گفت: اين پيامبر است؟گفتم: نه او پيامبر نيست.گفت: او مرا به اسمي كه در بچگي در بلاد ترك داشتم صدا زد كه اين اسم را هيچ كس تا بحال نميدانست.[1]
[1] . اعلام الوري، ص 343، بحار، ج 50، ص 124.