6- آگاهي از فكر ديگران و تسلط بر گنجها
ابو هاشم جعفري گويد: در خدمت امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ بودم كه فرمود:يكي از گناهان نابخشودني اين است كه كسي بگويد: اي كاش جز به اين گناه بازخواست نشوم.با خود گفتم: معني اين سخن دقيق است و سزاوار است هر كسي مراقب خود باشد و درباره هر چيزي دقت كند. ناگهان امام ـ عليه السلام ـ رو به من كرد و گفت: درست فكر ميكني اي ابا هاشم كه بايد دقت كرد. بدان كه شرك(ريا) در ميان مردم مخفي تر از راه رفتن مورچه بر روي سنگ در شب تاريك و يا صفحه سياه است.[1]
تسلط بر گنجهاي زمين
ابو هاشم گويد: روزي امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ سوار مركب شد و به صحرا رفت و من هم با مركب خود به همراه او حركت كردم. در آن هنگام كه از جلو حركت ميكرد و من در پشت سر او بودم فكرم به بدهكاريم جلب شد كه وقت اداي آن فرا رسيده بود. فكر ميكردم كه چگونه اين دين را ادا كنم. ناگهان امام ـ عليه السلام ـ به من توجه كرد و فرمود: خداوند دين تو را ادا ميكند. سپس بر روي زين اسب خم شد و با تازيانهاي كه در دست داشت خطي بر روي زمين كشيد و فرمود: اي ابا هاشم از مركب خود پائين رو و برگير و از ديگران مخفي بدار.من پائين رفتم و ديدم شمشي از طلاست. آن را برداشتم و حركت كرديم. اما دوباره در فكر مخارج تابستان و هزينههاي تابستاني از لباس و نظير آن افتادم كه امام ـ عليه السلام ـ به من توجهي كرد و دوباره بطرف زين خم شد و مثل مرتبه اول خطي بر زمين كشيد و فرمود: پائين رو! برگير و از ديگران مخفي بدار. پائين آمدم وديدم شمش ديگري از طلاست آن را برداشتم و حركت كرديم. پس از كمي حركت حضرت به منزل خود رفت و من هم به منزلم آمدم. نشستم و قرض خود را محاسبه كردم و آن تكه طلا را نيز وزن كردم. مشاهده نمودم كه آن طلا بدون كم و زياد برابر با بدهكاري من است. آنگاه هزينههاي تابستاني خود را محاسبه كردم و سپس تكه ديگر طلا را وزن كردم، آن هم بدون كم و زياد برابر مخارج تابستاني من بود.[2][1] . اعلام الوري، ص 355.[2] . بحارالانوار، ج 50، ص 259.