2- تسبيح سنگ ريزه‌ها و نصف كردن ماه - گلچيني از معجزات شگفت انگيز معصوم(ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلچيني از معجزات شگفت انگيز معصوم(ع) - نسخه متنی

محمد رضا اکبري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


2- تسبيح سنگ ريزه‌ها و نصف كردن ماه

عده‌اي از سران حضرموت بر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ وارد شدند و گفتند: چگونه بدانيم تو پيامبر خدائي؟ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ يك مشت سنگ ريزه از زمين برداشت و فرمود: اينها شهادت مي‌دهند كه من رسول خدا هستم. آنگاه سنگ ريزه‌ها در دست پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ تسبيح خدا گفتند و شهادت دادند كه او رسول و فرستاده خداست.[1]

دو نصف كردن ماه

شب چهاردهم ماه ذي‌الحجه بود. چهارده نفر از مشركان به حضور پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ آمدند و به او گفتند: پيامبري نيست مگر اينكه براي پيامبري خود نشانه‌اي دارد. نشانه نبوت تو در اين شب كدام است؟

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: چه نشانه‌‌اي مي‌خواهيد؟

مشركان گفتند: اگر در نزد خدا منزلتي براي تو وجود دارد به ماه دستور ده تا دو نيم شود.

جبرئيل ـ عليه السلام ـ نازل شد و گفت: اي محمد خداوند به تو سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد: من به همه اشياء دستور دادم از تو اطاعت كنند. حضرت سر به آسمان بلند كرد و به ماه دستور داد دو نيمه شود. ماه دو نصف شد و پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ سجده شكر به جا آورد و به حاضران مي‌فرمود: اي فلان! ببينيد و شاهد باشيد.

آنگه مشركان گفتند: هر دو نيمه ماه بيكديگر متصل شوند و بصورت اول بازگردد. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ امر كرد و ماه به شكل اول بازگشت. مشركان با ديدن اين معجزه آشكار گفتند: يا محمد! وقتي مسافران ما از شام و يمن بازگشتند، از آنها سؤال مي‌كنيم كه در اين شب چه مشاهده كرده‌اند اگر آنچه را ما ديده‌ايم آنها نيز ديده‌اند مي‌فهميم كه اين معجزه الهي بوده است، اما اگر چنين مشاهده‌اي نداشته‌اند مي‌فهميم ما را سحر كرده‌اي. مسافران آمدند و گواهي دادند و سوره قمر نازل شد[2](كه اولين آيه آن به دو نيم شدن ماه اشاره دارد.)


[1] . بحارالانوار، ج 17، ص 379.

[2] . مجمع البيان، ج 9، ص 186، درالمنثور، ج 7، ص 670 تا 672.


/ 112