5- يك خبر غيبي
ابراهيم بن مهزم گويد: شبي از منزل امام صادق ـ عليه السلام ـ بيرون آمدم و همراه مادرم رهسپار منزل خود در مدينه شديم. در بين راه به بحث و نزاع پرداختيم و من با كلمات تندي با مادرم صحبت كردم. فرداي آن روز نماز صبح گذاردم و به محضر امام ـ عليه السلام ـ رسيدم. وقتي بر او وارد شدم آغاز به سخن كرد و فرمود:چه شد كه شب گذشته با مادرت با خشونت رفتار كردي؟
آيا نميداني كه شكم او منزلي بود كه تو در آن سكونت داشتي و دامن او مهدي بود كه در آن قرار گرفتي و سينههاي او ظرفي بود كه از آنها نوشيدي؟عرض كردم: بلي.حضرت فرمود: بنابراين بر او درشتي مكن![1]
[1] . اعلام الوري، ص 268، بحارالانوار، ج 47، ص 72.