3. اثبات فرضيه - همایش تجلی کوثر در تحلیل از شخصیت حضرت فاطمه معصومه (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همایش تجلی کوثر در تحلیل از شخصیت حضرت فاطمه معصومه (س) - نسخه متنی

مؤسسه کوثر ولایت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3. اثبات فرضيه

1/3. انتساب آثار و پيامدهاي موجود به حضور حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در قم

اما چگونه مي توانيم بگوييم كه موضع گيري هاي خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام از روي آگاهي و توجه به اين پيامدها بوده است نه اتفاقي و ناخودآگاه, بلكه آنها قبل از وقوع, اين پيامدها را پيش بيني مي كرده اند و براي تحليل اين پيامدها, تحريص و ترغيب نيز كرده اند. مي توان نوع اين تاكيدات را مورد توجه قرار داد كه بخشي از آنها در آثار آمده است و بخشي هم ممكن است در آثار نيامده باشد مثل اين كه بگويند عزاداري امام حسين عليه السلام چه پيامدهاي اجتماعي دارد. مكن است دوره تقيه بوده و بايد اين اثر را كاملاً كتمان مي كردند تا دشمن نفهمد كه چه كاري در حال رخ دادن است, بلكه گمان كند كه اين كار صرفاً يك كار عاطفي است و احياناً تاثير جدي ندارد. كما اين كه جز خواص متوجه نبوده اند كه اين گريه منشا حفظ و بقاي تشيع است.

در واقع حفظ عاشوراست و حفظ عاشورا هم باعث حفظ تشيع و مظهر بالندگي آن است. آيا به عزاداري امام حسين عليه السلام به عنوان يك پديده براي تداوم عاشورا نگاه مي شده است يا خير؟ در صورتي كه فرض كنيم آگاهانه نبوده است چه لوازمي دارد و در صورتي كه آگاهانه باشد چه لوازمي دارد؟‌به فرض مي گوييم اين تاكيدات و عناصر هماهنگ چيده شده است. ممكن است بگوييد كه آنها تصادفاً هماهنگ شده است! و يا ممكن است بگوييد اگر تصادفي بوده و آگاهانه نبوده است, نبايد عناصر خاص به اين كيفيت و با اين تركيب كنار هم چيده شود. پس اين نظم خاص و اين آرايش, كه منتهي به اين حوادث عظيم مي شود آگاهانه بوده ,‌اگر چه براي مردم آگاهانه نبوده است . در حال حاضر هم بسياري از آثار آن براي ما روشن نيست.

بنابراين تحليل نسبت به آگاهانه بودن آن بخشي از كار را در برمي گيرد كه به تتبعات ما نسبت به شان ائمه يا حتي رواياتي كه مستقيماً آمده است مربوط مي شود و بخشي از آن به تئوري كه ما مي پردازيم مربوط مي شود. اثبات اين تئوري از طريق مطالعات ميداني و ايجاد شواهد صدق امكان پذير است و البته نسبت به غير معصوم همين بحث مطرح است. آيا مي توان گفت كه اين موضع گيري , موضع گيري غيرآگاهانه بوده است؟ 2/3. اثبات آگاهانه بودن عملكرد حضرت فاطمه معصومه عليها السلام

بعد از اثبات منسوب بودن آثار به شخص, آيا مي توان گفت كه موضع گيري اش آگاهانه نبوده است؟! درحالي كه اگر ببينيم اين آثار داراي انسجام, نظم و هماهنگي هستند, قاعدتاً فرضيه تصادفي بودن آن ديگر قابل تحليل نيست. بنابراين گام دوم اثبات انتساب آگاهانه بودن موضع گيري شخصيت مورد نظر است.

2/4. تحليل اجمالي از شخصيت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام

في الجمله مي توان گفت كه شخصيت ايشان شخصيت تاثير گذار بر تاريخ است. از نظر شخصيت دروني شخصيتي است كه در استغناي دورني به مقام توحيد رسيده است . آرمان وي در استعلاي آرماني, برتري كلمه توحيد در تاريخ و تحقق ولايت الهيه و شكل گيري جامعه بر محور ولايت اهل بيت عليهم السلام بوده است و استقامت اجرايي ايشان هم مقاومتي است كه ظرفيت شكستن جبهه باطل و پيروزي حق را در افق بالايي داشته است. و شاني از شؤون الهيه را دارا بوده اند. عبارت "شان من الشان" كه در زيارت آن حضرت آمده است به اين معني است كه شاني از آن ولايت مطلقه الهيه كه حكومت بر همه هستي و تاريخ دارد, در اين شخصيت بزرگ بوده است.

به نظر مي رسد اتصال ايشان به امام رضا عليه السلام چيزي شبيه اتصال حضرت زينب كبري عليها السلام به سيدالشهداست و موضع گيري تاريخي آن حضرت همانند موضع گيري زينب كبري عليها السلام كه مكمل موضع گيري امام حسين عليه السلام بوده است, مكمل حركت و موضع گيري امام رضا عليه السلام مي باشد.

يكي از كارهاي حضرت, هجرت ايشان است كه به دنبال هجرت امام رضا عليه السلام و به منظور ادامه حركت ايشان انجام گرفت و منشا تحولات عظيم تاريخي شده است. لذا بسياري از مصادر و منابعي كه شما براي تحليل شخصيت فاطمه معصومه عليها السلام نياز داريد مصاديقي است كه نسبت به امام رضا عليه السلام در تاريخ آمده است و بيانگر نوع حركت و مضعگيري امام رضا عليه السلام و شرايط آن زمان است. در آن شرايط بار محوري بر دوش امام رضا عليه السلام و در درجه دوم و بعد از آن معصوم, بار اصلي بر دوش فاطمه معصومه عليها السلام است كه با آن حركت عظيم و هماهنگي هايي كه نيازمند يك تحول عظيم است همراه شده اند.

اصولاً تحليل شخصيت اينگونه افراد به تبع تحليل شخصيت معصوم است, چون تابع معصوم هستند تابع هم موضع مي گيرند. بايد ديد معصوم چه موضعي گرفته است زيرا اقتضاي بعدي اين حركت در مرحله بعد به عهده شخصيت درجه دوم ولايي است كه چگونه موضع بگيرد. امام رضا عليه السلام هجرت را آغاز كردند و قدم بعد فاطمه معصومه براي تكميل و تبعيت از همان هدف, از مدينه به ايران و قم هجرت نمودند.

تحقيقات ميداني به شما در اين زمينه بشدت كمك مي كند در اينكه جامعه تشيع, بر محور فاطمه معصومه عليها السلام شكل گرفته, حوزه علميه و علما در اين سرزمين جمع شده اند, محدثين و روات دوام پيدا كردند, حال اگر چه قبل از هجرت ايشان هم قم ويژگي خاص داشت ولي دوام و بقا و محوريت يافتن آن بر تشيع علوي بعد از هجرت آن حضرت به قم بوده است.

وصلي الله علي محمد و آله الطاهري

/ 114