محور دوم كار را هم بايد در انجام تحقيق ميداني گسترده اي راجع به قم و دگرگوني هاي آن قرار دهيد كه در نهايت اين سئوال را پاسخ بدهد كه آيا اين همه بركات و موهبت هايي كه بوسيله "قم" كه در لسان اهل بيت "پايگاه آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم " است در تاريخ تشيع پديد آمده همه به گونه اي مربوط و منوط به شخصيت و شأن حضرت فاطمه معصومه مي شود و اينكه آيا ايشان براي انجام يك مأموريت الهي و تاريخساز به اين شهر و ديار آمده اند و يا اينكه موضوع صرفاً "تصادفي" بوده است؟ كه حتماً چنين نيست زيرا كه اولاً: تصادف در ديدگاه عميق توحيدي اصولاً جاي طرح ندارد و همه امور عالم بر اساس "تقدير الهي" و قدر و حد حقيقي امور بر پايه "حكمت بالغه الهيه" شكل و سامان مي گيرد و ثانياً: در احاديث نبوي صلي الله عليه و آله وسلم و سپس روايات اهل بيت عليهم السلام در مورد "شهر قم" و نقش تاريخي آن حتي قريب به يك قرن قبل از ميلاد حضرت فاطمه معصومه عليها السلام سخن ها رفته است و با جمع بندي آنها مطئمن مي شويم كه اگر "ولايت" و عهده داري "تكامل در تاريخ" شأني از شئون ائمه هداة معصومين است، آمدن آن بزرگوار به قم و اينهمه دگرگوني و تحول قطعاً برنامه اي الهي بوده است كه فرض "تصادف" در آن از دو جهت ياد شده نمودار"جهل و ناآگاهي" به عقائد و باور داشت ها و مفاهيم استدلالي "مكتب تشيع" است.